به گزارش صد آنلاین،این متهم مدعی است که ابتدا دله دزدی میکرد و برای همین بارها دستگیر شد. اما از چند وقت قبل تحت آموزش قرار گرفت و شگرد خود را ارتقا داد تا احتمال دستگیری خود را کم کند. البته باز هم دستگیر شد. در ادامه مصاحبه با او را بخوانید:
*چرا داخل خودرویی که رانندهاش بودی سه مرد افغانستانی گروگان بودند؟
قصدمان گروگانگیری نبود، اصلا این که گروگانگیری نمی شود. ما بعد از آنکه آنها را سوار کردیم فقط در صندوق عقب گذاشتیم که بترسند و هر چه میگوییم انجام دهند.
* شگردتان برای سرقت چطور بود؟
سراغ افغانیهایی که در ساختمان در حال ساخت کار میکردند میرفتیم و خودمان را مامور معرفی میکردیم، بعد میگفتیم شما مجوز ندارید یا مشکوک به سرقت هستید. آنها هم میترسیدند و به ما پول میدادند. اما بعضی از آنها را هم کنار خیابان شناسایی میکردیم و باز هم خودمان را مامور معرفی میکردیم. برای اینکه خودمان چهار نفر بودیم و در ماشین جا برای نشستن تعداد زیادی از آنها نبود، از طرفی هم باید بیشتر میترسیدند، آنها را دست و پا بسته در صندوق عقب میگذاشتیم و بعد هم وسایل باارزشی که داشتند را سرقت میکردیم و ولشان میکردیم.
*بیشتر سراغ چه کسانی میرفتید؟
ما فقط سراغ افغانستانیها میرفتیم.
*اما سه شاکی ایرانی هم دارید.
بدبیاری و بدشانسی خودشان بود، شباهتشان به افغانستانیها زیاد بود و فکر کردیم که از اتباع افغان هستند و زمانی که آنها سوار ماشین بودند و چاقو را روی گلویشان میگذاشتیم میفهمیدیم، ایرانی هستند که دیگر خیلی دیر شده بود.
*چه شد این شیوه به ذهنتان رسید؟
ما دله دزد بودیم و چندین بار هم به خاطر سرقتهای خرد بازداشت شده بودم. اما این بار که از زندان آزاد شدم همراه دوستم به قهوهخانهای که کرج است، رفتیم. آنجا مرد میانسالی بود که از خلافکارهای قدیمی و کهنه کار بود و به ما گفت شگردتان را تغییر دهید. او به ما گفت که از افغانها سرقت کنیم و ما هم تعلیماتش را اجرا کردیم.
*چرا از افغانها سرقت میکردید؟
برای اینکه آنها مجوز ندارند و شکایت نمیکنند، از طرفی چون مجوز ندارند معمولا پول زیادی دارند و یک جورایی بانک سیار هستند.