سحرگاه امروز سه نفر قصاص شدند

به گزارش صد آنلاین،  یکی از محکومان به قصاصی که آخرین سحرگاه زندگی خود را در زندان قزلحصار پشت سر گذاشت، مردی افغان بود که در درگیری با هموطن خود او را به قتل رسانده بود. این قتل  ۲۱ تیرماه سال ۱۴۰۱ رقم خورد و محکوم جوان پس از دستگیری و  گفته بود به خاطر فحاشی دست به قتل زد. این مرد جوان همچنین در دادگاه کیفری از خود دفاع کرد و گفت قصد قتل نداشت، اما چون مقتول فحاشی کرد، درگیری بالا گرفت.

با توجه به درخواست اولیای دم، قضات دادگاه رای به قصاص این متهم دادند. با تایید این حکم، او به اجرای حکم نزدیکتر و پس از آن  پرونده به شعبه اجرای احکام فرستاده شد و در نهایت سحرگاه امروز این محکوم به قصاص در زندان قزلحصار به دار مجازات آویخته شد تا پرونده زندگی‌اش برای همیشه بسته شود.

قتل شوهرخواهر

دومین محکوم به قصاص که از پای چوبه‌دار زنده به سلول خود برنگشت، مرد جوانی بود که دامادشان را به قتل رسانده بود. ماجرای این پرونده که سحرگاه امروز برای همیشه بسته شد یکی از روزهای مهر سال ۱۴۰۱ با گزارش مرگ مرد جوانی به بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیقات جنایی آغاز شد. با گزارش این خبر تحقیقات در کلانتری آغاز شد و بررسی پلیس خیلی زود نشان او توسط برادر همسر خود روانه بیمارستان شده است. این در حالی بود که مرد مجروح پس از 5 روز بستری بودن در بیمارستان و دست و پنجه نرم کردن با مرگ، سرانجام تسلیم شد و جانش را از دست داد.

به این ترتیب بررسی‌های بعدی به تیم جنایی سپرده شد و همانطور که در تحقیقات اولیه مشخص شده بود عامل قتل برادر زن مقتول بود که به دستور بازپرس جنایی تحت بازداشت قرار گرفت. او در تحقیقات گفت: روز حادثه خواهرم به همراه همسرش و فرزندش به خانه پدری‌مان آمده بود. با هم در رابطه با املاک موروثی که از پدرم به ما رسیده بود، صحبت می‌‌کردیم اما خیلی زود این صحبت به جر و بحث تبدیل شد و امیر جاسیگاری را که کنار دستش بود به سمت من پرتاب کرد و در ادامه هم شروع به فحاشی کرد.

متهم ادامه داد: من هم که عصبانی شده بودم، جواب دامادمان که پسر عمه‌ام هم بود را دادم و بعد هم آچار‌فرانسه‌ای را که کنار دستم بود به سمت او پرتاب کردم. آچار فرانسه به سرش اصابت کرد و او راهی بیمارستان شد. راستش دلم نمی‌خواست این اتفاق بیفتد و از روی عصبانیت آچار را پرتاب کردم اما عمرش به دنیا نبود.

با اعتراف متهم جوان به قتل، مراحل رسیدگی یکی پس از دیگری انجام شد و پس از بازسازی صحنه قتل و اخذ آخرین دفاعیات او پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان ارسال شد. زمانی که متهم پای میز محاکمه رفت، با توجه به درخواست اولیای دم که خانواده عمه مرد جوان جوان بودند او محکوم به قصاص شد. بعد هم با تایید حکم قصاص مرد جوان، روند اجرای حکم در شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران کلید خورد و این محکوم هم به دار مجازات آویخته شد.

قتل ناپدری

سومین محکومی که سحرگاه امروز پای در محوطه زندان قزلحصار پای چوبه دار رفت و صبح را ندید، پسر جوانی بود که ناپدری خود را به قتل رسانده بود. در جزئیات پرونده آمده است ساعت ۲۳ ششم آذر سال ۱۴۰۱ خبر وقوع یک تصادف منجر به جرح در اتوبان امام علی به اورژانس تهران اعلام شد.

پس از حضور ماموران پلیس و امدادگران اورژانس در محل حادثه مشخص شد یک دستگاه نیسان آبی با دو خودرو پژو و پراید تصادف کرده و کنار اتوبان متوقف شده است، اما در ادامه بررسی‌ها مشخص شد راننده که ناصر نام داشت قبل از تصادف با شلیک گلوله به سرش به قتل رسیده است.

در ادامه بررسی‌ها هم مشخص شد مقتول با زن جوانی که دو فرزند داشت ازدواج کرده بود و یکی از فرزندان زن جوان پسری 19 ساله به نام شهرام است. از طرفی بازبینی فیلم‌ دوربین‌ها مداربسته اطراف محل قتل و تصادف نشان می داد که عامل تیراندازی مرد جوانی است که سوار بر موتورسیکلت شلیک کرده و گریخته است. از آنجایی که شهرام با ناپدری خود اختلاف داشت احتمال دست داشتن او در تیراندازی مرگبار پررنگ شد. پس از آن بود که شهرام به دستور بازپرس جنایی بازداشت شد و در تحقیقات به قتل ناپدری خود اعتراف کرد و گفت: من و ناصر اصلا با هم خوب نبودیم. آخرین بار که به خانه او و مادرم رفتم باهم بحثمان شد. مدت‌ها بود که تصمیم به قتل او گرفته بودم و روز حادثه، اسلحه‌ای را که داشتم، برداشتم و او را تعقیب کردم و آخر سر هم در فرصتی مناسب پس از شلیک به او به سرعت متواری شدم.

شهرام هم پس از تکمیل تحقیقات در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. به این ترتیب نامش در لیست اجرای حکم قصاص قرار گرفت اما سه هفته قبل که برای اولین بار پای چوبه دار رفت و با التماس‌های مادرش مهلت گرفت. اما در مهلت مقرر خانواده‌اش موفق نشدند رضایت قطعی را دریافت کنند، به همین دلیل سحرگاه امروز به درخواست اولیای دم حکم قصاص او اجرا شد و او هم از زندان با آمبولانس به سردخانه پزشکی قانونی انتقال یافت.