نویسنده: سنیه الحسینی
در حالی طبل جنگ داخلی در سودان به گوش میرسد که شعلهور شدن جرقه آن به معنای آغاز آن است و جز با شکست یکی از طرفهای آن پایان نخواهد یافت. ماهیت و جزئیات این جنگ دشواری آن را تأیید میکند زیرا میان دو رقیبی است که در اصل شریک هم بودند و اسرار یکدیگر را میدانستند و نیز اینکه میان دو نیروی نظامی یعنی ارتش و یکی از بازوهای آن رخ میدهد. همین مسئله میزان هزینههای انسانی، مادی و نظامی که سودان با طولانی شدن جنگ متحمل آن خواهد شد را نشان میدهد. فراتر اینکه این جنگی است که به سراسر کشور کشیده شده و تنها در جنوب یا غرب نیست بلکه پایتخت مرکز آن را هم شامل شده است.
تجربه سودان باردیگر ثابت کرد که انقلابهای «بهارعربی» به هیچ عنوان بهار برای کشورهای عربی به ارمغان نیاورد بلکه بر عکس شکستهای پی در پی را برای این کشورها به همراه داشته؛ زیرا مسیر اصلاح به یکباره یا با دستور یا توطئه خارجی میسر نمیشود بلکه از طریق فرآیندی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به صورت تدریجی، یکپارچه و عاقلانه امکان پذیر است.
همچنین گذشت روزها ثابت کرده که مداخله ایالات متحده آمریکا برای اعمال فشار بر حکومتها در کشورهای مختلف تحت شعار محقق ساختن دموکراسی معمولا به نفع اهدافش در این کشورهاست بدون این که ماهیت سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی و دینی این کشورها مد نظر قرار داده شود.
کشورهای عربی متحد سودان مانند مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی تمایل به حمایت از ارتش سودان دارند؛ زیرا ارتش سودان اصلی ترین قدرت نظامی سازمان یافته در کشور در برابر نیروهای شبه نظامی حمیدتی است بر این اساس که البرهان نماینده نهاد رسمی در سودان به علت رهبری ارتش است. این در حالی است که ملت سودان سردرگم هستند چرا که خواستار فروپاشی ارتش کشورشان نیستند اما مخالف حکمرانی ژنرال البرهان هستند که دائما وعده انتخابات می دهد و بعد سر باز می زند.
آمریکا بیتردید از رهبری البرهان حمایت می کند؛ زیرا می خواهد حمیدتی را شکست دهد و نیروهای واگنر روسی را که گفته می شود حامی اصلی حمیدتی هستند از سودان بیرون کند. حقیقت این است که نبرد تا زمانی ادامه خواهد داشت که یکی از طرفین دیگری را شکست دهد و نتیجه را قطعی کند. در این میان سودان بهای این نبرد را با خون فرزندان خود خواهد پرداخت و بازنده واقعی این جنگ خواهد بود.
منبع/الخلیج