سناریو دروغ مرد جوان برای گرفتن حضانت فرزندش

آخرین بار که می خواستم بچه ها را از مادرشان بگیرم، به دروغ مدعی شد که بچه ها حالشان خوب نیست. روز بعد دیدم در حیاط خانه ام دو دست لباس خون آلود و دست نوشته ای افتاده است. دست نوشته را برداشتم و خواندم. همسر سابقم آن را نوشته و مدعی شده بود که بچه ها را به قتل رسانده و اگر از او شکایت کنم جان مرا هم می گیرد. من فکر می کنم دروغ می گوید تا مرا بترساند. این زن مشکل روحی و روانی دارد و باید سلب حضانت شود. تصور می کنم بچه هایم در خانه مادرشان امنیت جانی ندارند.

با این شکایت، همسر سابق این زن به دادسرا احضار شد. او وقتی دید شوهر سابقش چنین ادعایی مطرح کرده، شوکه شد و گفت: بچه ها پیش همسرم هستند. او آخرین بار فرزندانم را با خودش برد و دیگر برنگرداند. او چنین دروغی گفته تا مرا متهم نشان بدهد درصورتیکه بچه ها پیش خودش هستند و اجازه نمی دهد آنها را ببینم.

با مطرح شدن این دو روایت در پرونده، بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتر را صادر و خیلی زود مشخص شد که گفته های مادر حقیقت دارد. پدر برای اینکه حضانت بچه هایش را بگیرد و از مادر سلب حضانت کند، چنین سناریوی عجیبی طراحی کرده بود. هچنین مشخص شد فرزندان این زوج نیز در خانه یکی از آشنایان پدر هستند که تحویل مادر شدند.