به گزارش صد آنلاین، شامگاه ۱۴ دیماه سال گذشته، حادثه تیراندازی در یکی از محلههای خیابان مختاری اتفاق افتاد. با حضور مأموران پلیس در محل مشخص شد، مرد جوانی به نام قاسم هدف اصابت گلوله قرار گرفته و عاملان تیراندازی که دو موتورسوار بودند، از محل متواری شدهاند. همزمان با انتقال مجروح حادثه به بیمارستان و در حالی که تحقیقات پلیس برای بازداشت عاملان حادثه در جریان بود، از مرکز درمانی خبر رسید مرد زخمی به دلیل شدت جراحت جانش را از دست دادهاست. وقتی مشخص شد مقتول یکی از نیروهای امنیتی است، ابتدا تصور میشد قتل در جریان حادثه تروریستی اتفاق افتادهاست، اما بررسیهای تیمهای تخصصی پلیس نشان داد حادثه در جریان سرقت اتفاق افتادهاست، بنابراین پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای بازداشت عاملان حادثه به جریان افتاد.
تحقیقات جنایی
تحقیقات میدانی کارآگاهان نشان داد مقتول در ساختمانی زندگی میکرد که همه اعضای خانوادهاش در آن ساکن بودند. او ساکن طبقه چهارم و در بقیه طبقات والدین، برادر و یکی از بستگان نزدیکش ساکن بودند. شب حادثه قاسم میدانست برادرش در خانه والدینش است، اما وقتی متوجه سروصدا از داخل خانه او میشود، به ماجرا مظنون میشود و ماجرا را به برادر و فردی که از بستگان نزدیکشان بوده خبر میدهد و همه برای بررسی ماجرا وارد عمل میشوند که با سارق مسلح مواجه میشوند. سارق مسلح با تهدید اسلحه تلاش میکند از معرکه فرار کند برای همین در جریان تعقیب و گریز شروع به تیراندازی میکند تا اینکه خود را به موتورسواری که منتظرش بود، میرساند و هر دو فرار میکنند.
در شاخه دیگری از تحقیقات کارآگاهان پلیس موفق شدند دو متهم را شناسایی و بازداشت کنند. عامل حادثه در جریان بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت شب حادثه برای سرقت وارد عمل شدهبودند که حادثه تیراندازی رقم خورد و حادثه خونین اتفاق افتاد که اعترافهای متهم از سوی همدستش تأیید شد. با کامل شدن تحقیقات کیفرخواست علیه دو متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
محاکمه
در جلسه رسیدگی به پرونده وقتی قاضی رسمیت جلسه را اعلام کرد، اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و برای عامل جنایت درخواست قصاص و برای همدست او درخواست اشد مجازات کردند. سپس متهم اصلی که نیما نام داشت در جایگاه حاضر شد و اتهامش را قبول کرد. متهم گفت من و کامران برای سرقت از کرج به تهران آمدیم. ما سارق منزل بودیم و برای سرقت وارد خانههای مردم میشدیم و اموالشان را میدزدیدیم.
شب حادثه
آن شب هم در محله مختاری به دنبال سوژه مناسبی بودیم. ما آپارتمانهایی را که برق آن خاموش بود و کسی در آن حضور نداشت، شناسایی میکردیم. کامران راکب موتور بود و من از مسیر بالکن وارد ساختمانها میشدم و سرقت میکردم. آن شب هم متوجه آپارتمانی در طبقه دوم ساختمان مسکونی شدیم که برقش خاموش بود. نمیدانستیم ساکنان ساختمان همه با هم فامیل هستند. من از ترک موتور پیاده شدم و در فرصت مناسب خودم را به بالکن طبقه اول و از آنجا خودم را به بالکن طبقه دوم رساندم و وارد آپارتمان شدم. خیلی زود شروع به جستوجو و مقداری اموال قیمتی پیدا کردم و داخل کیفم ریختم و از خانه بیرون زدم. وقتی بیرون رفتم، دیدم که همسایهها سررسیدند. اول اسلحه کشیدم و تهدیدشان کردم و به سمت سر کوچه دویدم که خودم را به کامران برسانم، اما دو نفرشان دنبالم بودند که شروع به تیراندازی کردم. طوری تیراندازی کردم که گلولهها به زمین اصابت کند و آنها بترسند. من قصد کشتن نداشتم و به دنبال راه فرار بودم. همه چیز خیلی تند اتفاق افتاد و احتمالاً گلوله کمانه کرده و مقتول را کشتهاست. قاضی سؤال کرد اگر قصد کشتن نداشتی چرا به سمت آنها شلیک کردی؟ متهم جواب داد همه چیز خیلی تند اتفاق افتاد. من خیلی ترسیده بودم. قاضی سؤال کرد چرا همراه خودت اسلحه بردی؟ متهم جواب داد برای ترساندن بود. فکر میکردم اگر گرفتار شوم، میتوانم با تهدید اسلحه به راحتی فرار کنم.
دفاع همدست
در ادامه کامران در جایگاه حاضر شد و گفت: شب حادثه من مقابل ساختمان منتظر نیما بودم که متوجه شدم همسایهها به من مظنون شدهاند. احتمال دادم که به پلیس خبر دهند، برای همین به سمت سر کوچه حرکت کردم و آنجا منتظر نیما ماندم. وقتی صدای شلیک بلند شد، دیدم نیما مدام میگوید فرار کنیم. او اسلحه داشت، اما قرار نبود تیراندازی کند. هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع دو متهم، وارد شور شد.
جوان آنلاین