به گزارش صد آنلاین، اعضای باندی که در پوشش مأمور پلیس در تهران دست به سرقتهای سریالی میزدند و به بهانه بازرسی خانهها صاحب خانه و اعضای خانواده را در اتاقی حبس و اموال آنها را سرقت میکردند، در زندان شناسایی و بازداشت شدند.
اوایل آبان ماه زوج جوانی درپایتخت وحشتزده با اداره پلیس تماس گرفتند و اعلام کردند چهار مرد جوان که لباس پلیس به تن داشتند، به بهانه بازرسی خانهشان آنها را در اتاقی حبس و پس از سرقت اموالشان از خانه آنها فرار کردند. با اعلام این خبر مأموران بلافاصله حادثه را از طریق مرکز بررسی کردند و دریافتند افرادی که به بهانه بازرسی به خانه زوج جوان رفته و آنها را در اتاقی حبس کردهبودند، مأمورنما هستند.
فریب خوردیم
مأموران پلیس در ادامه برای بررسی حادثه به خانه شاکیان رفتند و متوجه شدند ساعتی قبل چهار مرد مأمورنما راه زوج جوان را داخل خیابان سد کرده و به بهانه اینکه آنها مرتکب جرمی شدهاند، فریبشان دادند و وارد خانهشان شده و اموالشان را سرقت کردهاند.
مرد جوان در توضیح ماجرا گفت: «همراه همسرم برای خرید به بازار رفتهبودیم و ساعتی قبل در حال برگشت به خانه بودیم که در نزدیکی در خانه مان خودروی پژویی کنار ما توقف کرد. دو مرد جوان که لباس و تجهیزات پلیس به تن داشتند از خودرو پیاده شدند و از دور کارت شناسایی به ما نشان دادند و ادعا کردند من و همسرم مرتکب جرمی شدهایم و باید بازرسی بدنی شویم. به آنها گفتیم اشتباه گرفتهاید و ما خانواده آبرومندی در محل هستیم و درست نیست در انظار عمومی ما را تفتیش بدنی کنید. دو مرد مأمورنما ادعا کردند مدتی است ما را تحتنظر دارند و باید خانهمان را هم بازرسی کنند. ما فریب آنها را خوردیم و از آنجایی که مرتکب جرمی نشدهبودیم برای اثبات بیگناهیمان به آنها اجازه دادیم وارد خانه مان شوند و بازرسی کنند.»
سرقت طلاها
شاکی ادامه داد: «آن دو نفری که لباس پلیس به تن داشتند، وارد خانه ما شدند، اما دو نفر دیگر از خودرو پیاده نشدند. وقتی وارد خانه شدیم تمامی طلاهای همسرم را از گردن و دست و گوشش بیرون آوردند و با اسلحه کلتی که همراه داشتند، تهدید کردند هیچ حرکتی نکنیم. آنها موبایلهای ما را هم گرفتند و سپس من و همسرم را در یکی از اتاقها حبس کردند. خیلی ترسیده بودیم و همسرم دست و پایش به لرزه افتادهبود و از رفتار آنها که مدعی بودند پلیس هستند شوکه شدهبودیم، اما جرئت حرف زدن نداشتیم. حدود نیم ساعتی داخل خانه ما بودند و از صدای آنها متوجه شدیم که در حال جستوجوی چیزی هستند، اما وقتی صدای آنها قطع شد، هر چقدر آنها را صدا زدیم که در را باز کنند، صدایی نشنیدیم و فهمیدیم از خانه ما رفتهاند. ما به سختی قفل در اتاق را باز کردیم و با صحنه عجیبی روبهرو شدیم. تمام وسایل خانه و وسایل داخل کمدها به هم ریختهبود و تازه متوجه شدیم آنها طلاهای همسرم را از داخل کمد و تعدادی هم وسایل با ارزش را سرقت کردهاند.»
دستگیری در زندان
با شکایت زوج جوان، پرونده به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس در نخستین گام فیلم دوربینهای مداربسته محل حادثه و اطراف آن را بازبینی کردند. شماره پلاک ثبتشده در دوربینهای مداربسته نشان داد پلاک خودروی مجرمان مأمورنما سرقتی است.
بررسیهای فنی و میدانی نشان داد سارقان از یکی از شهرهای اطراف تهران هر روز صبح به پایتخت میآیند و در پوشش مأمور پلیس دست به سرقتهای سریالی میزنند و دوباره به شهرشان بر میگردند. کارآگاهان پلیس آگاهی در ادامه با کمک شاکیان، تصویر فرضی متهمان را ترسیم کردند و دریافتند متهمان چندین سابقه کیفری در پروندهشان ثبت شدهاست. با به دست آمدن این اطلاعات، چهار سارق سابقهدار تحت تعقیب قرار گرفتند و چند روز قبل باخبر شدند سه نفر از متهمان از سوی مأموران پلیس کرج دستگیر و راهی زندان شدهاند.
بزم شبانه
بررسیها حکایت از آن داشت یکی از مأمورنماها به نام کیوان چند شب قبل در بزم شبانهای همراه دوستانش شرکت و وقتی مست میکند، راز سرقتهای سریالی و همدستانش را بر ملا میکند. روز بعد یکی از میهمانها با اداره پلیس تماس میگیرد و نشانیهای سارق سابقهدار را به مأموران میدهد. سپس مأموران متهم را تحت تعقیب قرار میدهند و وی را همراه دو همدستش حین سرقت اموال شهروندی در پوشش مأمور پلیس دستگیر میکنند.
با اعلام دستگیری مأمورنماها، بازپرس دادسرای ویژه سرقت دستور انتقال متهمان به تهران را صادر کرد. سه مأمور قلابی در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کردند. مأموران در تلاشند همدست فراری اعضای باند را دستگیر کنند.
تشکیل باند در زندان
کیوان در بازجوییها ادعا کرد همه اعضای باند سابقهدار هستند و باند مأمورنماها را در زندان تشکیل دادهاند.
کیوان سابقهداری؟
بله، من و همدستانم همه سابقهدار هستیم.
به چه جرمی قبلاً دستگیر شدهبودید؟
ما سارق منزل بودیم و چند سال قبل من به جرم سرقت منزل دستگیر شدم و به زندان افتادم. همدستانم همه سارق منزل بودند و با هم دوست شدیم.
چه شد که باند مأمورنماها را تشکیل دادید؟
ما در زندان باند مأمورنماها را تشکیل دادیم. قبلاً همه سرقت منزل میکردیم. سرقت منزل سخت بود و وارد شدن به خانهای برای سرقت ریسکش خیلی بالا بود و خیلی مواقع همسایهها یا رهگذری متوجه میشد و به پلیس خبر میداد و ما هم مجبور بودیم سرقتمان را نیمهتمام بگذاریم و فرار کنیم، اما سرقت در پوشش مأمور پلیس خیلی ساده بود.
چطوری ساده بود؟
معمولاً طعمههایی که انتخاب میکردیم، باورشان میشد که ما پلیس هستیم و در مقابل ما مقاومتی نمیکردند و برای اثبات بیگناهیشان هم خودشان در خانههایشان را باز و ما را دعوت به خانهشان میکردند و خبر نداشتند که دقایقی بعد چه سرنوشتی در انتظار آنها است. وقتی وارد خانه میشدیم، با اسلحه آنها را در اتاقی حبس و بعد هم به راحتی اموالشان را سرقت میکردیم.
اسلحه و لباس پلیس را از کجا تهیه کردهبودید؟
لباس پلیس را از بازار خریدهبودیم و به فروشنده گفتیم پلیس هستیم و لباس و درجه پلیس را خریدیم. اسلحه و دیگر تجهیزات همه قلابی بودند و از اسباببازیفروشیها تهیه کردهبودیم.
بیشتر در چه مناطقی برای سرقت میرفتید؟
برای ما فرقی نداشت که بالایشهر یا پایینشهر باشد. البته پایینشهر برای ما بهتر بود و بیشتر سرقتهای ما پایینشهر بود، چون افراد پایینشهری بیشتر به ما اعتماد و کمتر سؤال میکردند. ما معمولاً افرادی را که احتمال میدادیم در خانهاش دلار و طلا نگهداری میکنند، تحتنظر میگرفتیم و وقتی به در خانهاش میرسیدند، جلوی او را میگرفتیم و خودمان را پلیس معرفی میکردیم و مدعی میشدیم خلافکار است و باید خانهاش را بازرسی کنیم.
چه شد که در کرج دستگیر شدید؟
مدتی که در تهران سرقت کردیم، تصمیم گرفتیم سرقتهایمان را به کرج منتقل کنیم، چون احتمال میدادیم در تهران شناسایی شویم. قرار بود مدتی در کرج سرقت کنیم و دوباره به تهران برگردیم که پلیس کرج ما را دستگیر کرد. البته فکر میکنم یکی از دوستانمان ما را به پلیس لو داد.