یکی از اهدافی که جمهوری آذربایجان پس از پیروزی در جنگ دوم قراباغ در سال 2020 به طور مرتب بر روی آن تاکید کرده، ایجاد کریدور جعلی زنگزور برای ایجاد ارتباط میان جمهوری نخجوان از یکسو و خاک اصلی جمهوری آذربایجان از سوی دیگر است. در شرایطی که این مسیر ارتباطی برای مدت بیش از سه دهه به صورت تقریبا رایگان از طریق جمهوری اسلامی ایران در دسترس بوده، دولت آذربایجان اصرار دارد از طریق استان سیونیک ارمنستان یک کریدور ارتباطی ایجاد کند و دو منطقه مذکور را به یکدیگر پیوند دهد تا زمینه برای افزایش نفوذ منطقه ای این کشور و شکل گیری جهان ترک یکپارچه ای که مدنظر باکو و ترکیه است، ایجاد شود.
مخالفت جمهوری اسلامی ایران با این خواست باکو به علت نگرانی از تاثیرات ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و ژوکالچر ناشی از آن برای ایران و ناکافی تلقی کردن همراهی غرب با خواسته های جمهوری آذربایجان در این زمینه، دولت این کشور را به این فکر انداخته تا از ظرفیت های کشورهای شرقی برای فشار بر ارمنستان برای ایجاد کریدور زنگزور استفاده کند. فرضیه اصلی این مقاله آن است که باکو با تلاش برای جلب همراهی محور شرق، امیدوار است ارمنستان را منزوی و وادار به پذیرش ایجاد کریدور زنگزور کند.
بررسی تعاملات باکو و چین برای پیشبرد طرح ایجاد کریدور زنگزور
جمهوری آذربایجان و چین در 3 جولای سال 2024 بیانیه مشترکی را در مورد "انجام یک مشارکت استراتژیک" به تصویب رساندند. در جریان دیدار الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، پیش از نشست سازمان همکاری شانگهای در آستانه، رهبران روابط دوجانبه کشورهای خود را به سطح "مشارکت استراتژیک" ارتقا دادند و متعهد به پیشبرد و ارتقای زیرساخت های کریدور میانی شدند که کریدوری برای تقویت اتصال و "اطمینان از عملکرد سالم و پایدار قطارهای باری چین-اروپا" توصیف شد.
این توافق می تواند به عنوان یک موفقیت دیپلماتیک برای باکو تلقی شود. بر اساس این سند امضا شده، هر دو طرف توافق کردند «توسعه همکاریها در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، تقویت تعاملات در امور بینالملل، حمایت مشترک از منافع مشترک دو کشور و همچنین ارتقای مشترک صلح، ثبات و توسعه منطقهای و جهانی » را پیگیری کنند. در این سند آمده است که پکن از خواست باکو برای تقویت روابط با سازمان همکاری شانگهای استقبال می کند و چین از مشارکت آذربایجان در همکاری های انجام شده در بریکس استقبال می کند. بر طبق سند مذکور هر دو کشور یکدیگر را به عنوان "شریک های قابل اعتماد" تلقی می کنند. نکته مهم برای چین آن است که در سند مذکور باکو از "اصل چین واحد" حمایت کرده و تایوان را بخشی جدایی ناپذیر از قلمرو چین دانسته است. نکته مهم برای آذربایجان در این سند آن است که چین از دستور کار صلح پیشنهادی آذربایجان در قفقاز جنوبی حمایت میکند و «توطئههای ژئوپلیتیکی معکوس با هدف حفظ تقابل را مورد توجه قرار می دهد». این عبارت به وضوح نشان می دهد که چین طرفدار دخالت دیپلماتیک اروپا یا آمریکا در منطقه نیست. علاوه بر این، هر دو طرف همچنین متعهد شدند که با تروریسم، جدایی طلبی و افراط گرایی مبارزه کنند. این یک نقطه عطف دیپلماتیک کلیدی برای هر دو کشور بود، زیرا باکو حمایت چین از خود را برای "حل و فصل مسئله قره باغ کوهستانی" تضمین کرد و پکن نیز از سکوت باکو در زمان رسیدگی به موضوع سین کیانگ و تایوان اطمینان خاطر حاصل کرد.
از منظر اقتصادی، این سند نشان می دهد که طرفین قصد دارند تعاملات خود در حوزه ترانزیت و حمل و نقل را تقویت کنند. چین آمادگی خود را برای مشارکت فعال در ساخت و استفاده از کریدور حملونقل بینالمللی ترانس کاسیپن (یا کریدور میانی) اعلام کرد. در این بیانیه همچنین آمده است که چین از نزدیک با آذربایجان و سایر کشورهای مسیر این کریدور همکاری خواهد کرد تا "به طور مشترک عملیات بدون وقفه و توسعه سریع کریدور جنوبی برای عبور قطارهای باری از چین به اروپا و بالعکس را تسهیل کند." در این زمینه، جای تعجب نیست که آذربایجان روایت خود از «کریدور زنگزور» را به عنوان مسیری بالقوه برای کریدور میانی ترویج میکند و به دنبال جلب حمایت چین از این کریدور و اعمال فشار بیشتر بر ارمنستان است که ایجاد این مسیر کریدوری را تا به حال نپذیرفته است.
در مقاله ای با عنوان "لحظه چین در سیاست خارجی آذربایجان؟" دو نویسنده باکویی استدلال میکنند که «حمایت غرب از ارمنستان در عرصههای اقتصادی و سیاسی باعث ایجاد اصطکاک در روابط آذربایجان با غرب شد». به گفته نویسندگان، این اقدام باعث تضعیف روابط آذربایجان با یکی از ارکان سیاست خارجی متوازن سنتی آن (محور غرب) شده است. با این حال، با توجه به واقعیت ژئوپلیتیکی روی زمین، همکاری با چین یک گام حساب شده از سوی باکو بود، زیرا چین در ژوئیه 2023 قرارداد همکاری مشابهی را با گرجستان امضا کرد.
نویسندگان استدلال میکنند که پکن قصد دارد جای پای خود را در قفقاز جنوبی در بحبوحه تغییر مرکز توجه روسیه از منطقه بهبود ببخشد.
علاوه بر این، نویسندگان استدلال میکنند که به دلیل جنگ در اوکراین، باکو قصد دارد چین را به یک «محور» خاص در سیاست خارجی خود مبدل کند و این سیاست پس از جنگ دوم آرتساخ عمیقتر شد، زیرا باکو قصد دارد مشارکت قویتری در حوزههای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک با چین داشته باشد. در همین حال، باکو همچنین در نظر دارد از حمایت چین برای تثبیت وضعیت جدید منطقهای که پس از جنگ 2020 شکل گرفت، استفاده کند، زیرا از تلاشهای قدرتهای فرامنطقهای یا منطقهای برای تغییر توازن قوا نگران است. پس از جنگ 2020، باکو از شرکت های چینی برای سرمایه گذاری در مناطق تازه تصرف شده دعوت کرد. از دیدگاه باکو، تعمیق روابط با چین در پسزمینه نظم چندقطبی در حال ظهور جهانی و منطقهای، در خدمت منافع این کشور است تا از هژمونی یک قدرت واحد (اعم از روسیه یا غرب) در قفقاز جنوبی جلوگیری کند. در این چارچوب، باکو نیز درخواست تغییر وضعیت خود در سازمان همکاری شانگهای از شریک گفتگو به کشور ناظر مطرح کرد. (ارمنستان، بنگلادش، کامبوج و سریلانکا نیز اقدامات مشابهی را انجام دادند).
با این حال، برخی دیگر از تحلیل گران در جمهوری آذربایجان از این راهبرد که باکو کاملاً به سمت شرق چرخش کند، حمایت نمیکنند، هر چند این افراد نیز با حدی از چرخش به سمت شرق موافق هستند. این تحلیل گران با بیان اینکه سیاست فعلی ادامه سیاست خارجی متوازن سنتی آذربایجان است، چنین استدلال می کنند که پس از مشارکت و تمایل آذربایجان برای ارتقای جایگاه خود در سازمان همکاری شانگهای، امضای یک پیمان شراکت استراتژیک با چین و علاقه به عضویت در بریکس، برخی کارشناسان با عجله مدعی شدند که آذربایجان در حال کنار گذاشتن سیاست خارجی متعادل سنتی خود است. حضور رئیس جمهور آذربایجان در اجلاس سران جامعه اقتصادی اروپا و اظهار نظر در این اجلاس، علیرغم درجاتی از چرخش به سمت شرق (که بخشی از آن ناشی از نگرش غرب به مسائل قفقاز بود)، نشان داد که این کشور در مجموع به سیاست خارجی متوازن خود ادامه می دهد. از نظر این تحلیل گران جمهوری آذربایجان با پذیرش میانجیگری صرف غرب در مذاکرات صلح با ارمنستان دیگر چیز بیشتری به دست نمی آورد و لذا باید از ظرفیت های محور شرق نیز برای تثبیت دستاوردهای خود و کسب دستاوردهای جدید استفاده کند.
در مجموع بسیاری از کارشناسان آذربایجان معتقدند که تغییر خاصی در سیاست خارجی این کشور با توسل به همکاری با شرق به وجود آمده است، اما این تغییر را نمی توان به معنای پیوستن به محور شرق یا ایجاد اتحاد میان جمهوری آذربایجان با شرق طبقه بندی کرد. به گفته فرهاد ممدوف، مدیر مرکز تحقیقات قفقاز جنوبی در باکو، این تحول تا حد زیادی واکنشی به دخالت غرب در منطقه است که به ادعای باکو "به نفع ارمنستان" است.
بررسی تعاملات باکو و روسیه برای پیشبرد طرح ایجاد کریدور زنگزور
جمهوری آذربایجان برای جلب حمایت از دیدگاه های خود برای ایجاد کریدور زنگزور و عضویت در بریکس به روسیه نیز متوسل شده است. اوج این حمایت در جریان سفر پوتین به باکو در مرداد ماه سال جاری رخ داد.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در 20 آگوست سال 2024 به باکو سفر کرد و دو کشور تعدادی توافقنامه تجاری و همکاری امضا کردند و روسیه حمایت خود از پیوستن جمهوری آذربایجان به بریکس را نیز اعلام کرد.
پوتین و علی اف در این سفر درباره همکاری های اقتصادی بین کشورهای خود و مذاکرات صلح جاری بین آذربایجان و ارمنستان گفتگو کردند. روسای جمهور دو کشور همچنین اسناد متعددی را در مورد سرمایه گذاری روسیه در آذربایجان، همکاری های زیست محیطی، منابع طبیعی و ایمنی مواد غذایی امضا کردند.
الکسی میلر، رئیس شرکت انرژی دولتی گازپروم روسیه، به رسانه ها گفت که شرکت وی در این سفر قرارداد همکاری گسترده ای را با شرکت نفتی سوکار آذربایجان امضا کرد.
دو کشور همچنین برای ساخت تانکرهایی برای حمل فرآورده های نفتی موافقت کردند. یک شرکت تولید کننده لوکوموتیو در روسیه به نام ترنس مشهولدینگ که تحت تحریم ایالات متحده است نیزقراردادی را برای ساخت واگن به منظور استفاده در خطوط مترو باکو امضا کرد.
در جریان این سفر، پوتین از توسعه روابط اقتصادی و تجاری بین دو کشور تجلیل کرد و گفت تجارت سالانه دو کشور از مرز 4 میلیارد دلار گذشته است. وی افزود: پتانسیل همکاری در بخش های صنعت، حمل و نقل، لجستیک و صنایع سبک وجود دارد. بیش از چهار میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم در اقتصاد آذربایجان نیز یک شاخص مثبت است. بیش از 1270 واحد تولیدی با سرمایه روسیه در آذربایجان مشغول به فعالیت هستند و این تعداد قطعاً محدود نیست.
خبرگزاری دولتی روسیه تاس بعداً به نقل از کریل دیمیتریف، رئیس صندوق سرمایه گذاری مستقیم روسیه، اعلام کرد که گردش مالی تجاری بین روسیه و آذربایجان به 5 میلیارد دلار رسیده است که در سال گذشته 20 درصد رشد کرده است. وی همچنین خاطرنشان کرد که روسیه اخیراً بیش از 10 میلیارد دلار در آذربایجان سرمایه گذاری کرده است.
پوتین پس از دیدار با علی اف اظهار داشت که روسیه به "حداکثر تلاش" برای عادی سازی روابط دو کشور و انعقاد یک معاهده صلح ادامه خواهد داد و افزود که با نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان تماس خواهد گرفت تا وی را در مورد نتایج مذاکرات دو طرف مطلع کند.
در حالی که در بیانیههای رسمی جزئیاتی درباره آنچه که دو رئیسجمهور در مورد مناقشه بین ارمنستان و آذربایجان مطرح کردند، ذکر نشد، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه که در باکو نیز حضور داشت، ارمنستان را متهم کرد که در مسیر عقد توافقنامههایی برای باز کردن خطوط ترانزیتی از طریق استان سیونیک «خرابکاری» میکند. منظور وی مخالفت ارمنستان با گشایش «کریدور زنگزور» بود.
پس از این اظهارات تحلیل گران دو کشور به بررسی موضوع پرداختند و رئوف میرگادیروف، ستون نویس و روزنامه نگار آذربایجانی، اظهار داشت که روسیه در تلاش است مذاکرات صلح را به وضعیت قبلی خود «بازگرداند» و نقش خود را به عنوان میانجی بین ارمنستان و آذربایجان تثبیت کند.
جیحون بایراموف وزیر امور خارجه آذربایجان نیز به ایزوستیا گفت که آذربایجان پذیرای میانجیگری مسکو است، اما ارمنستان با آن مخالف است.
اظهارات لاوروف در باکو جنجالهایی را در ارمنستان برانگیخت، زیرا وزارت امور خارجه آن «مشارکت سازنده روسیه» در روند عادیسازی ارمنستان و آذربایجان را زیر سؤال برد. آنی بادالیان سخنگوی وزارت خارجه ارمنستان در واکنش به اظهارات لاوروف، گفت: این اظهارات تعامل سازنده مسکو در روند عادی سازی روابط بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان را زیر سوال می برد و موجب تاسف است.
وی همچنین به ابتکار عمل «تقاطع صلح» ارمنستان اشاره کرد، پیشنهاد حملونقل منطقهای که ترکیه، آذربایجان، ایران و گرجستان را از طریق ارمنستان به هم متصل میکند و تصور میشود که پیشنهاد متقابل ارمنستان در برابر «کریدور زنگزور» باشد.
او گفت که طرح «چهارراه صلح» «چندین بار» به روسیه ارائه شده است و تأکید کرد که «گشایش ارتباطات منطقهای در قالب این پروژه به معنای واقعی کلمه در هر لحظه امکانپذیر است». پروژه «تقاطع صلح» با واکنش مثبت تعدادی از شرکای بینالمللی مواجه شده و ما از همکاران خود در وزارت خارجه روسیه میخواهیم از خرابکاری از طریق انتشار بیانیههای مغرضانه که هم پروژه و هم تلاشها برای دستیابی به صلح در قفقاز جنوبی را مختل می کند، خودداری کنند.
در مجموع برآیند سفر پوتین به باکو موجب شد که دولت آذربایجان بتواند دیدگاه های خود برای ایجاد کریدور زنگزور و نیز برنامه های خود برای عضویت در بریکس را به پیش ببرد و علاوه بر چین، روسیه را نیز تا حد قابل توجهی با مواضع خود همراه کند.
رویکرد جمهوری آذربایجان به منظور پیوستن به بریکس
در 11 ژوئیه 2024، در جریان برگزاری مجمع پارلمانی بریکس در سن پترزبورگ، صاحب گافارووا، رئیس پارلمان آذربایجان اعلام کرد آذربایجان علاقمند به عضویت کامل در بریکس است. این اقدام، همانطور که در توافقنامه اعلامیه مشترک چین و آذربایجان ذکر شده، مورد حمایت پکن قرار گرفت و پوتین نیز اخیرا از این امر حمایت کرده است.
مهر قاسم اف، رئیس اداره تحلیل و تحقیقات استراتژیک وزارت امور خارجه آذربایجان، طی برگزاری رویدادی با عنوان "آذربایجان و بریکس: فرصت ها و چشم انداز" در آوریل 2024، گفت که باکو فعالانه با چین و سایر اعضای بریکس همکاری می کند. وی خاطرنشان کرد: بریکس به دلیل بازار کار بزرگ و منابع طبیعی که کشورهای عضو در اختیار دارند و عضویت کشورهای عضو بریکس در سازمان های بزرگی مانند شورای امنیت سازمان ملل، جی 20 و سازمان همکاری شانگهای برای باکو جذاب است. قاسم اف افزود: موضوعاتی مانند احترام به تمامیت ارضی و نقض ناپذیری حاکمیت کشورها در اسناد بریکس مورد تاکید قرار گرفته است. سه جهت گیری اصلی بریکس عبارتند از سیاسی و امنیتی، مالی و اقتصادی و نیز فرهنگی و روابط مردمی.
طاهر میرکیسیلی، نماینده مجلس جمهوری آذربایجان نیز در گفت و گو با خبرگزاری توران گفت: در سال 2023، 20 درصد از گردش تجاری آذربایجان با اعضای بریکس بوده و روسیه و چین سومین و چهارمین شرکای تجاری این کشور هستند. این نماینده مجلس تاکید کرد که باکو می تواند نقش ترانزیتی قابل توجهی بین چین و اروپا از طریق کریدورهای شرق-غرب و روسیه-ایران-هند از طریق کریدور شمال-جنوب ایفا کند. وی افزود: هدف باکو تداوم و تعمیق روابط با اتحادیه اروپا، بریکس و سازمان همکاری شانگهای است، زیرا این اقدامات در راستای سیاست اقتصادی آذربایجان در بحبوحه واقعیت های کنونی جهانی انجام می شود. نماینده مردم آذربایجان در مجلس افزود: برخلاف سایر سازمانها، عضویت در بریکس با محدودیتهایی در خصوص حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی کشورها همراه نیست و باکو میتواند به تعادل در روابط با غرب و شرق ادامه دهد.
با این حال، هنوز تاریخ مشخصی وجود ندارد که آذربایجان چه زمانی قصد دارد به این بلوک بپیوندد. برخی کارشناسان معتقدند که آذربایجان ممکن است همراه با ترکیه به این بلوک بپیوندد، زیرا آنکارا نیز علاقه چشمگیری به پیوستن به این بلوک نشان داده است. الحاق آنکارا و باکو ممکن است کشورهای آسیای مرکزی را نیز تشویق به پیوستن به بریکس کند. از این رو، بریکس اکثر اعضای سازمان همکاری شانگهای را می بلعد و این بلوک را به یک تغییر دهنده بازی در اوراسیا تبدیل می کند.
از سویی پیوستن ایران به بریکس و اجرای پروژههای اقتصادی جدید برای تکمیل کریدور شمال- جنوب توسط ایران و روسیه، پیوستن به این سازمان را برای ارمنستان و آذربایجان جذاب کرده است. ولی از آنجا که گرجستان به احتمال زیاد پس از برگزاری انتخابات آتی پارلمانی و روی کار آمدن یک نخست وزیر غربگرا در کنار رییس جمهوری غربگرا، به سمت همگرایی با ناتو و محور غرب حرکت خواهد کرد، ممکن است فشار بر ارمنستان و آذربایجان برای پیوستن به محور غرب در آینده افزایش یابد. در همین حال، هدف اصلی روسیه ادغام زیرساخت های قفقاز جنوبی در سیستم منطقه ای اوراسیا در سال های گذشته بوده است. با این حال، ممکن است رقابتی بین پروژههای مختلف ژئواکونومیک در منطقه، مانند «کریدور میانی» با حمایت ترکیه-آذربایجان و کریدور شمال-جنوب تحت حمایت روسیه-ایران-هند پدید آید. بسیار مهم است که چین در نهایت در کجای این پروژه های رقابتی قرار خواهد گرفت. قدرت های جهانی مانند ایالات متحده تمایل ندارند قفقاز جنوبی به پلی برای اتصال روسیه، ایران و خلیج فارس مبدل شود. زیرا این تحول می تواند منجر به افزایش قدرت آنها و ایجاد کانون های جدید زورآزمایی بین شرق و غرب شود.
جمع بندی
افزایش نفوذ اقتصادی چین در قفقاز جنوبی و تلاش های تازه روسیه برای مقابله با کاهش نفوذ خود در این منطقه در خدمت منافع باکو است، زیرا باکو امیدوار است از مزایای سرمایه گذاری چین و روسیه در کریدور میانی که چین را از طریق دریای کاسپین به اروپا متصل می کند، بهره مند شود. محدودیتهای چین برای افزایش نفوذ اقتصادی و سیاسی در قفقاز جنوبی و اینکه آیا پکن قصد دارد این نفوذ در تقابل با روسیه و ترکیه گسترش یابد، هنوز سؤالاتی با پاسخ نامشخص است. این تحولات به نتیجه جنگ در اوکراین و روند حل این مناقشه و همچنین ترسیم مجدد حوزه نفوذ این کشورها در منطقه بستگی دارد. از این رو، زود است که بگوییم آذربایجان تا چه حد در حال چرخش به سمت چین و روسیه است.
نفوذ فزاینده چین در منطقه مورد استقبال روسیه و ایران نیز قرار گرفته است، زیرا آنها پکن را به عنوان بازیگری مهم در خنثی کردن نفوذ غرب در منطقه می بینند. در حال حاضر، باکو قصد دارد روابط خود با چین را تعمیق بخشد و با سازمان های بین المللی فعال در اوراسیا مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس به منظور متعادل کردن نفوذ غرب و روسیه، تقویت نظام چندقطبی منطقهای و ایجاد فضاها و گزینههای جدید برای مانورهای سیاسی و اقتصادی، تعامل داشته باشد.
از این تحلیل می توان چندین نتیجه گرفت که بر تحولات قفقاز جنوبی تأثیرگذار است. پیوستن آذربایجان به بریکس و ارتقای جایگاه این کشور در سازمان همکاری شانگهای، تعامل اقتصادی و سیاسی باکو با چین، روسیه و دیگر بازیگران اوراسیا را افزایش خواهد داد. علاوه بر این، علاقه فزاینده چین به کریدور میانی به عنوان تنها مسیر زمینی به سمت اروپا، ممکن است آذربایجان را به افزایش فشار بر ارمنستان در مورد ایجاد «کریدور زنگزور» سوق دهد. این فشار از سوی چین نیز مورد حمایت است، زیرا چین با توجه به عدم اطمینان از آینده سیاسی منطقه اوراسیا، قصد دارد مسیری جایگزین و کوتاهتر به اروپا از طریق قفقاز جنوبی داشته باشد. همچنین ممکن است با اتصال کریدور میانه به کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب در جنوب ارمنستان، همکاری روسیه، چین و ترکیه در منطقه تقویت شود تا نگرانی ایران از اشغال سیونیک و قطع مرز دو کشور و از کارافتادن کریدور شمال – جنوب خنثی شود. این تحولات در صورت عملیاتی شدن، نفوذ غرب در منطقه قفقاز جنوبی را به طور قابل توجهی کاهش می دهد.
در نهایت، تلاش باکو برای پیگیری یک سیاست خارجی متوازن و منعطف در قبال شرق و غرب، در کوتاه مدت اهمیت ژئواکونومیک این کشور را برای قدرت های منطقه ای و جهانی افزایش می دهد. صرف نظر از سوابق حقوق بشری بد باکو، سرکوب شدید مخالفان سیاسی و دینداران توسط دولت این کشور و پاکسازی قومی ارامنه در قراباغ در تابستان سال 2023، غرب همچنان برای آذربایجان به دلیل منابع انرژی آن و نقش ترانزیت شرق به غرب این کشور ارزش قائل است. به همین دلیل است که اختلاف نظرها بین برخی کشورهای اروپایی و آمریکا با آذربایجان همیشه موقتی بوده است. اهمیت باکو برای محور شرق هم عمدتاً مربوط به کریدورهای اقتصادی است. این انعطافپذیری به آذربایجان اجازه میدهد تا برای کسب حمایت منطقهای و بینالمللی از طرحهای خود در ارتباط با «کریدور زنگزور» لابی کند. چنین مواضعی در حال حاضر در سطح رسمی در ایالات متحده مطرح شده است، از جمله استدلال هایی مبنی بر اینکه باز کردن مسیرهای تجاری بین ایروان و باکو می تواند تجارت بین آسیای مرکزی و مدیترانه را تسهیل کند.
جیمز اوبراین، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در ژوئن سال جاری در جریان عقد توافقنامه کمک متقابل گمرکی با آمریکا در ایروان ضمن حمایت از صلح ارمنستان با آذربایجان از گسترش فرصت های اقتصادی از آسیای مرکزی تا مدیترانه حمایت کرده و افزوده بود در صورت صلح دو کشور این فرصت ها گسترده تر خواهد شد. این صحبت ها نشانه ای از علاقه آمریکا به ایجاد کریدور زنگزور بود. با این حال، اختلاف اصلی بین روسیه و غرب بر سر نحوه کنترل مسیرهایی است که از جنوب ارمنستان عبور می کنند، زیرا ایالات متحده مخالف کنترل این مسیرهای استراتژیک توسط روسیه است و روسیه نیز خود می خواهد این مسیرها را کنترل کند.
در درازمدت و در بحبوحه فشار فزاینده قدرتهای منطقه اوراسیا، توازن قدرت منطقهای ممکن است به طور کامل از دست بازیگران غربی خارج شود و آذربایجان ممکن است خود را برای ایجاد تعادل بین غرب و چین و روسیه در موقعیت دشواری بیابد. از سویی منافع هند، چین، روسیه و ایران در زمینههای مختلف در قفقاز متفاوت است و ممکن است آذربایجان درگیر اختلافات آنها شده و برای تامین منافع و اهداف خود دچار مشکل شود.
در این شرایط ارمنستان هم گزینه هایی برای انتخاب در اختیار دارد. رفع انسداد مسیرهای ارتباطی بین باکو و ایروان در حال حاضر به دلیل کنترل قراباغ توسط آذربایجان و نگرش تهاجمی آن نسبت به ارمنستان ( اطلاق عنوان آذربایجان غربی به کل کشور ارمنستان)، دور از دسترس است. در عوض، ایروان باید به حمایت از کریدور دریای سیاه تا خلیج فارس ادامه دهد. با انجام این کار، ایروان هم فرصت تعامل خود با غرب را حفظ می کند و هم خود را به عنوان یک مرکز ترانزیت مهم بین اروپا و هند و کریدوری که روسیه را از طریق ایران به خاورمیانه متصل می کند، تثبیت می کند. چنین اقدامی ممکن است چالش های خاصی را از طرف غرب به همراه داشته باشد، اما پیشبرد یک دیپلماسی فعال و متوازن از طرف ارمنستان ممکن است فشارهای قدرت های جهانی رقیب و به خصوص محور غرب را دفع کند.
اتصال اقتصادی نقاط مختلف قفقاز جنوبی بسیار مهم است، زیرا می تواند سرمایه گذاری خارجی و ثبات را به همراه داشته باشد. از نظر سیاسی، تسهیل تجارت در امتداد کریدور شمال - جنوب، هم نفوذ روسیه را در قفقاز جنوبی و هم موقعیت ایران را به عنوان پلی بین قفقاز و خلیج فارس تحکیم خواهد کرد. در همین حال، منطقی است کشورهای کوچک یا متوسط برای حفظ موقعیت استراتژیک خود در منطقه، به ایجاد توازن در قالب ائتلاف ها و پیوستن به گروه های اقتصادی منطقه ادامه دهند.