به گزارش صد آنلاین، چند روز قبل مرد جوانی در تهران به دادسرای امور جنایی تهران رفت و اعلام کرد برادر میانسالش به نام بهنام به طرز مشکوکی ناپدید شده و احتمال میدهد برادر دیگرش او را به قتل رسانده باشد.
وی در توضیح ماجرا گفت: چند سالی است مادرم فوت کرده و ما در خانهای چند طبقه که ارثیه مادریم است، همراه پدر و دو برادر دیگرم زندگی میکنیم. در یکی از طبقات پدرم زندگی میکند و یک طبقه هم در اختیار من است. طبقه سوم هم بهنام که مدتی است گم شده، به صورت مشترک با برادر دیگرم به نام کامران زندگی میکردند. بهنام تحصیلکرده و همیشه سرش به کارهای خودش گرم بود و خیلی دنبال ارث و میراث مادرم نبود، اما کامران خیلی تلاش میکرد ارثیه مادریم را تقسیم کنیم تا او مستقل شود.
کامران همیشه با بهنام سر همین موضوع درگیری داشت و با هم مشاجره میکردند. با این حال بهنام راضی نشد ارثیه را تقسیم کنیم و میگفت تا پدرمان زنده است همه در این ساختمان زندگی میکنیم و در کنار پدرمان هستیم. من و پدرم اصلاً در این مورد نظری نداشتیم و تصمیمی هم برای تقسیم ارثیه مادرم نگرفته بودیم. بههرحال آنها با هم اختلاف داشتند و بارها ما صدای مشاجرهشان را شنیده بودیم و چند باری هم جلوی چشمان ما با هم درگیر شده بودند. در یکی از درگیریها، کامران عصبانی شد و بهنام را تهدید به مرگ کرد. آخرین بار اوایل بهمنماه سال قبل بود که بهنام را دیدم. او برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. ابتدا فکر کردیم همراه دوستانش به مسافرت رفته، اما بعد نگرانش شدیم و برای پیدا کردن او جستوجو کردیم. در این مدت به هر کجایی که تصور میکردیم بهنام رفته باشد سر زدیم، حتی به بیمارستانها و پزشکی قانونی هم رفتیم، اما هیچ ردی از برادرم پیدا نکردیم. الان من و پدرم احتمال میدهیم کامران بهخاطر اختلافی که بر سر ارثیه مادرم با بهنام داشته بلایی سر او آورده است، چون در این مدت او اصلاً برای پیدا کردن بهنام همراه ما نشد و کمکی نکرد تا او را پیدا کنیم، به همین دلیل به کامران مشکوک و مطمئن هستیم او در جریان سرنوشت بهنام است.»
اظهارات پدر
با شکایت مرد جوان، پرونده به دستور قاضی روحانیزاده، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن ردی از مرد گمشده در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران در نخستین بررسیها هیچ ردی از مرد گمشده پیدا نکردند و برای تحقیق بیشتر به سراغ پدر بهنام رفتند.
او به مأموران گفت: «من و سه پسرم در یک ساختمان با هم زندگی میکنیم. بهنام و کامران در یکی از طبقات با هم زندگی میکردند، در ابتدا مشکلی نداشتند، اما سال قبل متوجه شدم آنها بهخاطر تقسیم ارثیه مادری با هم اختلاف پیدا کردهاند. پسرم وقتی گم شد خیلی به دنبالش گشتیم، اما او را پیدا نکردیم. من تصور نمیکنم اختلاف دو برادر آنقدر زیاد باشد که تصمیم به قتل هم بگیرند، اما پسر دیگرم احتمال میدهد کامران بلایی سر بهنام آورده باشد و الان درخواست دارم پلیس پسرم پیدا کند و ما را از نگرانی نجات دهد.»
سفر به امریکا
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات، کامران را به اداره پلیس احضار کردند. وی در بازجوییها گفت: «من سالها با برادرم در یک آپارتمان زندگی میکردم و سر ارثیه مادرم با هم اختلاف داشتیم، اما اختلافمان آنقدر شدید نبود که بخواهم بلایی سر او بیاورم. برادرم مخترع بود و اختراعات زیادی داشت تا اینکه زمستان سال قبل به من گفت فیلتر سیگاری را اختراع کرده که بوی سیگار را کامل میگیرد و به بیرون نفوذ نمیکند و باعث بو گرفتن دهان و لباسهای افراد سیگاری نمیشود. او دوستی در امریکا داشت که طرح اختراعش را برایش فرستاد و دوستش هم برای او دعوتنامه فرستاد و کامران برای ثبت اختراعش به امریکا رفت. او از من خواست موضوع سفرش به امریکا را به برادر و پدرم نگویم، چون میگفت آنها مانع سفرش میشوند، به همین دلیل در این مدت سکوت کرده بودم.»