نشست اعضای ۳+۳ در سطح وزرای امور خارجه به میزبانی ترکیه و با هدف حل اختلافات در قفقاز جنوبی، بعدازظهر جمعه برگزار شد. سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با اشاره به حضور عباس عراقچی در نشست سازوکار ۳+۳ در استانبول، از ارتقای همکاریها و مبادلات اقتصادی و تقویت تعاملات مردمی برای تحکیم صلح و ثبات در منطقه قفقاز گفت. در همین زمینه، اسماعیل بقائی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «دکتر عراقچی، وزیر امور خارجه، امروز صبح در سومین نشست وزرای خارجه چارچوب همکاری منطقهای «۳+۳» در استانبول شرکت کرد». وی افزود: «ایران آماده همکاری با سایر شرکا جهت اطمینان از برقراری صلح و ثبات، دوستی و شکوفایی اقتصادی، بر اساس احترام به اصول استقلال و برابری حاکمیتها و تمامیت سرزمینی همه کشورهای منطقه است». به نوشته ایسنا، بقائی تصریح کرد: «ارتقای همکاریها و مبادلات اقتصادی و تقویت تعاملات مردمی برای تحکیم صلح و ثبات در این منطقه بسیار مهم است». بر اساس این گزارش، در دومین نشست وزرای خارجه ۳+۳ که یک سازوکار منطقهای در ارتباط با تحقق صلح در قفقاز است، وزیران امور خارجه ایران، روسیه، ترکیه، آذربایجان و ارمنستان حضور داشتند. کشور گرجستان به دلیل اختلافاتی که با روسیه دارد، مانند دور اول این اجلاس از شرکت در دومین اجلاس وزیران امور خارجه سازوکار ۳+۳ خودداری کرد. بااینحال بسیاری درخصوص کارآمدی این روند نظرات متفاوتی دارند. از اینرو در گفتوگو با محسن پاکآیین به بررسی بیشتر این موضوع پرداختهایم. در ادامه گپوگفت با سفیر سابق ایران در جمهوری آذربایجان، ازبکستان، تایلند، زامبیا و تحلیلگر ارشد مسائل قفقاز، سعی شده که نگاهی به اختلافات اعضای سازوکار ۳+۳ داشته باشیم که در ادامه میخوانید.
*** با توجه به عملکرد عباس عراقچی در زمان معاونت سیاسی وزارت امور خارجه دولت روحانی درباره جنگ دوم قرهباغ در سپتامبر ۲۰۲۰، ذیل «سیاست بیطرفی فعال» که با انتقاد بسیاری از ناظران، تحلیلگران و کارشناسان حوزه قفقاز مواجه شد، اکنون چه ارزیابیای از حضور وی در نشست ۳+۳ در ترکیه دارید؟ آیا اکنون که عراقچی در سمت وزیر امور خارجه دولت چهاردهم در این نشست حاضر شده است، اشرافی بر حوزه همسایگان شمالی و منطقه حساس قفقاز دارد؟
اولا سیاست بیطرفی فعال توسط آقای عراقچی مطرح نشد، بلکه راهبردی بود که در سطوح عالی بر آن تصمیم گرفته شد که در جنگ دو همسایه ایران، تهران بیطرف بماند. ضمنا آقای عراقچی به تحولات حوزه قفقاز و همسایگان شمالی اشراف دارد. زمانی که من به ازبکستان رفتم، آقای عراقچی معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه بود و درواقع کشورهای آسیای میانه و قفقاز را مدیریت میکرد و به همین دلیل به اقتضائات حوزه قفقاز و مسائل قرهباغ آشنایی دارد. اتفاقا ایشان در جریان کامل اتفاقها و امور آن منطقه بودند و خاطرم هست که نقشی کلیدی هم در حل اختلافات ما با جمهوری آذربایجان در موضوع یوروویژن داشت. بعد از آن هم که آقای عراقچی معاون سیاسی وزارت امور خارجه شد، طبیعتا در جریان مسائل قفقاز بودند و در همان جنگ دوم قرهباغ نیز سفرهایی را به ارمنستان و آذربایجان داشت. به همین واسطه، آقای عراقچی هم انگیزه و هم دانش و توان لازم را برای کمک به حلوفصل مشکلات این منطقه دارد. بنابراین من معتقدم اتفاقا حضور آقای عراقچی در نشستهای ۳+۳ منشأ اثر خواهد بود.
*** اما مسئله مهمتر درباره کارآمدی سازوکار ۳+۳ است و بسیاری تأکید دارند این نشست از همان ابتدا یک طرح شکستخورده بود؛ چراکه اعضای آن اختلافات عمیقی با هم دارند؛ از اختلافات گرجستان و روسیه گرفته تا اختلافات ارمنستان با ترکیه و اختلافات آذربایجان و ارمنستان. گفته میشد تنها کشوری که میتواند با پنج عضو دیگر روابط حسنه داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران است که البته اکنون مناسبات ما با باکو دچار اختلالاتی شده است. ضمن آنکه گرجستان هم نگاه مثبتی به تهران ندارد. بنابراین...
تشکیل یک اتحادیه یا یک روند مشترک که در آن کشورها حضور پیدا کنند، به معنای آن نیست که آن اعضا با هم اشتراک نظر دارند. اتفاقا موضوع اینجاست که وقتی کشورها درخصوص یک موضوع با هم اختلاف نظر دارند، تصمیم به تشکیل یک اتحادیه یا یک ائتلاف منطقهای میگیرند. شما به اتحادیه کشورهای ترکزبان نگاه کنید؛ در ظاهر یک اتحادیه منسجم است، اما در واقع و در بطن آن، اعضایش با هم اختلافاتی بسیار جدی دارند. کشورهای عضو اتحادیه آسهآن نیز همینطور. حتی همین اتحادیه اکو و سایر پیمانهای منطقهای و فرامنطقهای. پس در اینکه اختلاف نظر جدی بین اعضای سازوکار ۳+۳ وجود دارد، شکی نیست، اما بالاخره زمانی که منطقه قفقاز سه دهه جنگ و اختلاف را به چشم دیده است و متحمل هزینههای فراوانی شده، نهایتا پیشنهاد تشکیل سازوکار ۳+۳ و پیگیری حل اختلافات از مسیر دیپلماسی یک گام مثبت و رو به جلو و در عین حال قابل دفاع است. اینکه اکنون دو کشور در حال جنگ پشت میز گفتوگو حاضر شدهاند، نشانه مثبتی است. اکنون همه کشورهای منطقه دور میز مذاکره حول سازوکار ۳+۳ جمع شدهاند تا مسئله را از طریق دیپلماسی حل کنند. پس نفس نشست ۳+۳ بسیار مثبت است و میتواند کمک کند تا ارادهای جدی برای حلوفصل اختلافات شکل گیرد. از طرف دیگر، به دلیل زیادهخواهیهای برخی ائتلافهای غربی و رقابتی که با ائتلافهای شرقی داشتند، اکنون پیمانهای منطقهای تقویت پیدا کرده است و کشورها سعی میکنند مسائل خود را از طریق دیپلماسی منطقهای حل کنند. بنابراین کشورها سعی میکنند رقابتها را که از دل منازعات ائتلافهای شرق و غرب بیرون میآید، مدیریت کرده و آن را به همکاری تبدیل کنند.
علیرغم آنچه گفتید، اختلافات سازوکار ۳+۳ به قدری زیاد است که تاکنون در هیچکدام از جلسات، در همه سطوح کارشناسی و وزرای امور خارجه، طرف گرجی به دلیل حضور طرف روسی شرکت نداشته است تا...
بله، نکته شما درست است. اختلافات جدی است و پیگیری مسائل از طریق نشست سیاسی کار سختی است. بااینحال، همین که این روند شروع شده و کشورها هم در این روند حاضر به همکاری هستند، شایان دفاع است. ضمن اینکه شما اشاره کردید جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که با دیگر اعضای سازوکار ۳+۳ روابط خوبی دارد. درحالیکه بقیه اعضا اینگونه روابطی را ندارند. مضافا عنوان کردید که روابط تهران-باکو دچار اختلال است که چنین نیست. روابط ما با جمهوری آذربایجان، مثبت و حسنه است و اختلافات قبلی نیز حلوفصل شده است. سفیر جمهوری آذربایجان به تهران بازگشته و هفته گذشته هم معاون نخستوزیر، آقای شاهین مصطفی، به تهران سفر کرد که به دنبال ارتقای روابط بین تهران و باکو بود. اتفاقا نکتهای که لازم به ذکر است، این است که نشست ۳+۳ علاوه بر حلوفصل مسئله اختلافات بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، میتواند به اختلافات بین روسیه و گرجستان نیز کمک کند.
***زمانی که سازوکار ۳+۳ برای هدف گذاری اصلی خود یعنی حلوفصل اختلافات بین آذربایجان و ارمنستان در مسئله قرهباغ به موفقیتی نرسیده است، چگونه میتواند یک پرونده موازی درباره اختلافات گرجستان و روسیه را پی بگیرد؟
این را به شما بگویم که چه سازوکار ۳+۳ به نتیجه برسد و چه نرسد، دو کشور آذربایجان و ارمنستان ارادهای جدی برای حلوفصل اختلافات خود دارند. به همین دلیل، در نشستها، تمامیت ارضی طرف مقابل مورد پذیرش قرار گرفته است.
***حتی مسئله زنگزور؟
اتفاقا درباره کریدور زنگزور، چون اختلافنظرهایی جدی وجود دارد، آن را به بعد موکول کردند که فعلا روی اشتراکات جلو بروند تا توافق صلح صورت بگیرد و بعد درباره کوریدور زنگزور هم نشستهای خود را خواهند داشت. یعنی اکنون طرفین بر اشتراکات تأکید دارند، نه اختلافات که هرچه زودتر به مرحله تفاهم برسد و موافقتنامه صورت بگیرد و بعد از آن در مورد اختلاف نظر بر سر گذرگاهها و مسیرهای مواصلاتی دو کشور بحث خواهند کرد. در این میان، قطعا برگزاری نشست ۳+۳ میتواند به تسریع روند صلح کمک کند. من دیگر متصور نیستم که آینده قفقاز آینده همراه با جنگ باشد.
اتفاقا بسیاری معتقدند نگاه فردی مانند محسن پاکآیین بسیار خوشبینانه است؛ چون حتی در صورت تمرکز بر اشتراکات و حلوفصل موضوعات جاری، زمانی که بحث مسیرهای مواصلاتی و مشخصا کریدور زنگزور مطرح شود، تمام توافقهای پیشین را از بین خواهد برد و حتی زمینه جنگ دوباره را فراهم خواهد کرد.
من با گفته شما مخالفم و معتقدم موضوع کریدور زنگزور و اختلافنظرها در این زمینه نمیتواند باعث جنگ دوباره در قفقاز شود. بله، مسئله پیچیده است و امکان دارد مذاکرات و گفتوگوها برای تعیین تکلیف مسیرهای مواصلاتی بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان به درازا بکشد، اما منجر به جنگ دوباره نمیشود.
به چه دلیل چنین باوری دارید؟
چون به نظر من جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان از مقوله جنگ عبور کردهاند. ضمن اینکه مسیرهای مواصلاتی دو کشور هم صرفا از طریق گفتوگو و دیپلماسی تعیین تکلیف میشود. طبق بندهای توافقنامه مسکو، دو طرف باید راههای مواصلاتی را باز کنند. در این میان، ارمنستان مطالباتی دارد و آذربایجان نیز مطالبات خود را دارد. مطالبه باکو آن است که از مسیر زنگزور به نخجوان برسد و و مطالبه ایروان آن است که از مسیر آذربایجان به دریای خزر برسد و در عین حال از مسیر نخجوان به ایران راه پیدا کند. از طرف دیگر، ترکیه میخواهد از مسیر زنگزور به آذربایجان و دریای خزر برسد. ارمنستان هم دوست دارد مسیرهای مواصلاتی با ترکیه را باز کند تا به دریای سیاه برسد. به همین دلیل، موضوع مسیرهای مواصلاتی از آن دست مسائل پیچیده و زمانبری است که نیاز به گفتوگوهای فراوان دارد تا در نهایت در چارچوب یک طرح عادلانه، همه طرفین به منافع خود دست پیدا کنند. بنابراین مسئله صرفا کریدور زنگزور نیست که در محافل رسانهای دائما روی آن تمرکز میشود. در بحث مسیرهای مواصلاتی، راهحلهای بسیاری مطرح است که باید بین کشورهای آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، گرجستان و ایران حلوفصل شود. مضاف بر اینکه فعلا نیاز آذربایجان برای دسترسی به نخجوان از طریق ایران حل شده است. ما مسیر جادهای داریم که در حال عریضشدن است و نزدیک به ۳۰ سال است باکو از آن استفاده میکند. مسیر راهآهن هم که وجود دارد. پس آن نیازی که قبلتر آذربایجان به زنگزور داشت تا به نخجوان راه پیدا کند و مترصد جنگ با ارمنستان بود، کنار رفته است. در ضمن نباید نقش کشورهایی مانند روسیه، ترکیه و بهخصوص ایران را هم فراموش کرد.
باز هم بسیاری معتقدند آنچه عنوان کردید، یک نگاه ایدئال و خوشبینانه است؛ چراکه موضوع فراتر از کریدور زنگزور است و مسئله خفگی یا حصر ژئوپلیتیک ارمنستان با نقشآفرینی بازیگران فرامنطقهای در دستور کار است.
خیر، من اتفاقا یک نگاه واقعبینانه دارم. شاید دوستان دیگری که در حوزه قفقاز صاحب نظر هستند، نگاه بدبینانهای داشته باشند، اما نگاه من خوشبینانه نیست. شما درست میگویید، اکنون ارمنستان در یک نوع حصر ژئوپلیتیک قرار دارد و تنها راه فعال این کشور، مرز مشترک با ایران است. حتی راههای مواصلاتی با گرجستان هم به اندازه ایران فعال نیست. به همین دلیل است که ارمنستان اصرار دارد اگر بخواهد درخصوص کریدور زنگزور امتیازی به طرف آذربایجانی بدهد، باید باکو هم امتیازات مدنظر را درباره دسترسی ارمنستان به آذربایجان، نخجوان و ترکیه بدهد. بنابراین بحثها مفصل و طولانی است که باید کشورها درخصوص آن نشستهای متعددی داشته باشند. چه افراد خوشبین، چه افراد واقعبین و چه افراد بدبین، دلیلی برای دخالت در این مسئله ندارند. آذربایجان و ارمنستان، دو کشور مستقل هستند و نیازی به دخالت در مسائل آنها وجود ندارد.
زمانی که پای منافع ایران در میان باشد چطور؟
درست میگویید و من معتقدم اتفاقا روسیه، ترکیه و دیگر بازیگران نباید تحریککننده و تشدیدکننده تنشها در منطقه باشند. ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران نیز از هرگونه اقدام و تحریکی که منجر به تشدید تنش و درگیری در منطقه شود، پرهیز کرده است. به همین دلیل کشوری مانند ترکیه هم نباید آذربایجان را تحریک کند تا با تأکید بر مسئله کریدور زنگزور، به درگیری، ناامنی و تنش دامن بزند. باید همه کشورها در روند صلح منطقهای کمک کنند؛ چون استقرار صلح پایدار در قفقاز به سود همه کشورهای منطقه است./شرق