به گزارش صد آنلاین، پسر جوان در یکی از کشورهای اروپایی تحصیل میکرد. او وقتی فهمید پدر سرمایهدارش به اتهام قتل عمد بازداشت شده، خودش را به تهران رساند و در جریان رسیدگی به پرونده دلباخته دختر مقتول شد.
اوایل بهمنماه ۱۳۹۹ رهگذرانی در حال عبور از خیابانی در یکی از شهرهای اطراف تهران درگیری دو مرد را به مأموران پلیس خبر دادند.
وقتی مأموران پلیس به محل حادثه رسیدند، دریافتند لحظاتی قبل دو مرد بر سر جای پارک خودرویشان با هم درگیر شدهاند و یکی از آنها با قفل فرمان ضرباتی به سر راننده دیگر زده و از محل فرار کرده و راننده زخمی هم با اورژانس به بیمارستان منتقل شده است.
آغاز تحقیقات جنایی
مأموران پلیس در ادامه برای بررسی موضوع به بیمارستان رفتند و باخبر شدند تلاش تیم پزشکی برای نجات مرد زخمی که راننده خودروی پژو ۲۰۶ است، نتیجهای نداشته و او بر اثر شدت ضرباتی که به سرش وارد شده به کام مرگ رفته است.
با اعلام خبر قتل مرد میانسال، پرونده به دستور بازپرس ویژه قتل در اختیار تیمی از کارآگاهان مبارزه با قتل پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتههای شاهدان حادثه حکایت از آن داشت درگیری بین دو راننده خودروی کیا سراتو و راننده خودروی پژو ۲۰۶ رخ داده و در جریان آن راننده خودروی پژو به قتل رسیده است.
یکی از شاهدان حادثه گفت: «راننده خودروی کیا سراتو کنار خیابان راهنما زده بود و میخواست در جای پارکی که خالی شده بود خودرویش را پارک کند که همان لحظه پژو ۲۰۶ از راه رسید و در جای خالی پارک کرد. راننده کیا سراتو که مرد میانسالی بود از خودرویش پیاده شد و به راننده پژو اعتراض کرد.
مشاجره لفظی آنها به درگیری کشید و با مشت و لگد به جان یکدیگر افتادند. افراد زیادی درگیری را تماشا میکردند، اما کسی جرئت نمیکرد میانجیگری کند تا اینکه راننده خودروی کیا از داخل خودرویش قفل فرمانی برداشت و به سمت راننده پژو حمله کرد و ضرباتی به سر او زد. او نقش بر زمین شد و ضارب هم با دیدن این صحنه، سوار خودرویش شد و به سرعت فرار کرد. سپس ما به پلیس خبر دادیم و از اورژانس هم درخواست کمک کردیم.»
عصبانی شدم
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی قاتل ادامه دادند و با بررسی دوربینهای مداربسته از روی شماره پلاک خودرو متوجه شدند ضارب مرد پولداری به نام بهرام است و همراه خانوادهاش در یکی از خیابانهای شمالی تهران زندگی میکند. سپس مأموران راهی محل زندگی بهرام شدند و او را بازداشت کردند.
متهم در بازجوییها به جرم خود اقرار کرد و با اظهار پشیمانی گفت: «من در کار خرید و فروش زمین و ساختمان هستم و وضع مالی خیلی خوبی دارم. روز حادثه برای معاملهای به یکی از شهرهای اطراف تهران رفتم. عجله داشتم زود به تهران برگردم، چون قرار کاری دیگری هم در تهران داشتم، از طرفی خیابانها شلوغ بود و جای پارک پیدا نمیکردم. کنار خیابان دوبله توقف کرده بودم و منتظر بودم خودرویی از پارک بیرون برود. خودرویی بیرون آمد و من هم راهنما زدم تا جای او پارک کنم، اما پژو ۲۰۶ بدون توجه به حق تقدم خودرویش را در جایی که خالی شده بود، پارک کرد. عصبانی شدم و به او اعتراض کردم که درگیر شدیم، اما قصد قتل نداشتم و فکر نمیکردم ضربات من باعث قتل راننده پژو شود. وقتی فهمیدم عذابوجدان گرفتم و هرچند میدانم قادر به برگرداندن جان آن مرد نیستم، اما پشیمانم و امیدوارم اولیای دم مرا ببخشند.»
حکم قصاص
متهم پس از اعتراف در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد و اولیای دم برای او درخواست قصاص کردند. متهم در اظهاراتی به هیئت قضایی گفت قصد قتل نداشته و روز حادثه میخواسته از خودش دفاع کند، اما قضات دادگاه اظهارات او را قبول نکردند و به جرم قتل عمد او را به قصاص محکوم کردند. بهرام به رأی دادگاه اعتراض کرد، اما حکم قصاصش در دیوان عالی کشور تأیید و برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام فرستاده شد.
بدین ترتیب متهم نامش در لیست افراد قصاصی قرار گرفت و از آن روز به بعد تماسهای زیادی با اولیای دم از زندان برقرار کرد و با التماس و زاری از آنها خواست او را ببخشند، اما مادر، پدر و دختر جوان مقتول به عنوان اولیای دم اصرار به قصاص داشتند.
بخشش با تلاش پسر قاتل و دختر مقتول
در حالی که قاتل در یک قدمی چوبه دار قرار داشت و روزهای پایانی زندگیاش به شماره افتاده بود، پسرش که برای گرفتن مدرک دکترا به اروپا رفته بود برای نجات جان پدرش به ایران برگشت. وی بدون اینکه خودش را معرفی کند به عنوان فرد میانجی جلساتی را با اولیای دم برای جلب رضایت برگزار کرد، اما تلاشش نتیجهای نداد.
پسر قاتل ناامید نشد و تلاشهای خود را ادامه داد. وی در جلساتی که با دختر مقتول داشته که او هم دانشجوی مهندسی یکی از دانشگاههای تهران است، به او ابراز علاقه کرد. همچنین پسر قاتل سایه به سایه خانواده مقتول میرفت و تلاش میکرد هر طور شده پدرش را از طناب دار نجات دهد تا اینکه در یکی از روزها که دختر مقتول برای پیگیری پرونده قتل پدرش به دادسرا رفته بود هنگام برگشت از سوی دو مرد موتورسوار گوشی همراهش سرقت شد. پسر قاتل که شاهد ماجرا بود سارقان را تعقیب کرد و سارقان هم در ترافیک تعادلشان را از دست دادند و به زمین خوردند.
پسر جوان با آنها درگیر شد و سارقان را به پلیس تحویل داد و گوشی دختر مقتول را هم به او برگرداند. دختر مقتول با دیدن این صحنه دلباخته پسر جوان شد. پس از این حادثه، پسر جوان راز میانجیگریهای خود را برملا کرد و گفت مردی که او تلاش میکند برایش از اولیای دم رضایت بگیرد، پدرش است، به همین خاطر هم از اروپا به ایران آمده است. پس از این قاتل هم از زندان چند باری با دختر مقتول تماس گرفت و درخواست بخشش کرد و از او خواست پدربزرگ و مادربزرگش را راضی کند تا او را ببخشند. دختر مقتول که دلباخته پسر قاتل شده بود با پدربزرگ و مادربزرگش صحبت کرد و در نهایت آنها تصمیم گرفتند قاتل فرزندنشان را ببخشند. صبح دیروز اولیای دم به صورت کتبی اعلام کردند قاتل را بخشیدهاند. بنابراین متهم که در یک قدمی چوبه دار قرار داشت به زندگی دوباره بازگشت. وی به زودی در دادگاه کیفری از جنبه عمومی جرم محاکمه میشود.
جوان آنلاین