نویسنده: یحیى مصطفى کامل
در ابتدا تردیدی نیست که سه طرف ایران، عربستان سعودی و چین از این نزدیکی سود میبرند بلکه فراتر دیدگاهی وجود دارد که ادعا میکند خود ایالات متحده آمریکا که اکنون به مناطق و مشکلات دیگر و فوریتر و در راس آنها جنگ روسیه – اوکراین سرگرم است نیز از این نزدیکی سود میبرد. به این ترتیب که از درگیریای پرهیز میکند که زمان و توان پیگیری آن را ندارد. چه بسا در این دیدگاه چین هنوز دنبالهرو آمریکاست؛ اما به باور من (نویسنده) آنچه اتفاق میافتد متفاوت است و این فایده و سود برای آمریکا اگر درست باشد بیشتر تصادفی است.
اتفاق جدید به چالش کشیدن آشکار سیطره آمریکا بر جهان یا منطقه نیست چرا که این قدرت نوظهور چین است و نه اتحاد جماهیر شوروی سابق یا آلمان نازی و سروصدا و تلاش برای برخورد شیوه مورد علاقه این کشور نیست. چین ممکن است دست به برخورد بزند همانطور که بارها با غرب روبه رو شده است؛ اما روش این کشور به آرامش نزدیکتر است. همچنین اینکه آمریکا نیز از بحرانهای سیاسی داخلی رنج میبرد و چین نیز هنوز آمریکا را پشت سر نگذاشته است.
از این رو دقیقتر این است که از رخنه کردن و گسترش عرصههای نفوذ بدون رسیدن به درگیری مستقیم صحبت کنیم چرا که این امر همچنان نابودی ویرانگری را در پی دارد. در پرتو این سیاست میتوانیم نقش و تحرکات چین در راستای مخالفت با آمریکا و حمایتش از روسیه و مخالفتش با شکست این کشور در جنگ اوکراین را متوجه شویم. اقتصاد چین بزرگ میشود و بر ثروتش افزوده میشود و به این ترتیب طبیعی بلکه بدیهی است که آن را به افزایش نفوذ و حضور در عرصه جهانی تبدیل کند.
چه بسا مبالغه نکرده باشیم اگر بگوییم این کار نوعی شورش علیه نقش آمریکا یا علیه چارچوب سنتی است که بر روابط عربستان و آمریکا حاکم بود. به این ترتیب که آمریکا فراهم کردن امنیت عربستان را در مقابل نفت ارزان برعهده گرفته بود. شواهد نشان میدهد عربستان دیگر کشور خود را تنها یک کشور منطقهای بزرگ نمیبیند بلکه آن را یک ابرقدرت منطقهای میبیند.
عربستان دیگر آن اعتماد کورکورانه به آمریکا را ندارد؛ زیرا به اندازه کافی به بلوغ رسیده است تا درس های تاریخ را متوجه شود. شاید مهم ترین آنها این باشد که حمایت آمریکا به تنهایی کافی نیست و از نظر تاریخی و جغرافیایی الگوی سرنگونی شاه ایران دور نیست. چه بسا برای این کشور ثابت شده درگیری با ایران در مناطق پراکنده و در راس آنها یمن هیچ دستاوردی برایش نداشته بلکه باعث فرسایش منابع این کشور شده و خطر موجودیتی مانند حمله به تاسیسات نفتیاش در سال 2009 را به دنبال داشته است. به ویژه این که توازن قدرت نظامی به نفع این کشور نیست به ویژه در پرتو آنچه از توانمندی نظامی ایران به واسطه استفاده روسیه از پهپادهایش آشکار میشود.
بنابراین این توافق نوید توقف این درگیریهای پرهزینه و مرگبار و لحظهای برای نفس کشیدن و خرید زمان به ویژه در یمن را نوید میدهد. چه بسا دو طرف به این باور رسیدهاند که این بازی مجموع صفر به شکل کنونی آن هیچ برندهای ندارد. احتمالا این دیدگاه با تغییر شرایط یا احساس برتری هر کدام از طرفها بر دیگری تغییر کند. من (نویسنده) این مسئله را در آینده نزدیک نمیبینم. این امر به این معنا نیست که هیچ کدام به دنبال تضعیف طرف دیگر نخواهد بود.
منبع:القدس العربی