بازدید:۸۲
صد آنلاین | اوایل مردادماه امسال مرد میانسالی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی خواهر سالخوردهاش شکایت کرد.
به گزارش صد آنلاین، مردی که زن سالخورده را برای تصاحب اموالش ربوده و در خانهاش حبس کرده بود، بازداشت شد. مأموران پلیس همزمان با نجات پیرزن متوجه شدند آدمربا خانه چند میلیاردی او را هم به نام خودش زده است.
اوایل مردادماه امسال مرد میانسالی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی خواهر سالخوردهاش شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «خواهرم گوهر زن سالخوردهای است که از چند سال قبل پس از فوت شوهرش تنها زندگی میکند. خانهاش در یکی از محلههای مرکزی شهر و مدتی است از بیماری آلزایمر رنج میبرد، به همین دلیل هر روز به خانهاش میروم و به او سر میزنم و اگر کاری داشته باشد، کارهایش را انجام میدهم. ساعتی قبل به خانهاش رفتم، اما هر چقدر زنگ زدم در را باز نکرد. نگران شدم و با کمک همسایهها قفل در را شکستم و وارد خانهاش شدم، اما خبری از خواهرم نبود. از طرفی تمامی وسایل خانهاش بههم ریخته بود و حکایت از آن داشت سارق یا سارقانی به خانهاش دستبرد زده اند، اما الان از سرنوشت خواهرم بیخبرم و احتمال میدهم برای او اتفاق بدی رخ داده باشد و در خواست کمک دارم.»
ردپای آشنا
با شکایت مرد میانسال، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور قاضی روحانیزاده، دادیار شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن زن سالخورده تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیهای مأموران نشان داد مقداری از وسایل و اسناد و مدارک زن گمشده از خانهاش سرقت شده است، اما سارقان بدون تخریب قفل در وارد خانه او شده و دست به سرقت زدهاند. همسایههای گوهر هم اعلام کردند چند روز است از زن سالخورده بیخبرند و او را ندیدهاند. بنابراین فرضیه سرقت و آدمربایی از سوی فردی آشنا برای مأموران قوت گرفت و مأموران تحقیقات خود را روی دوستان و بستگان گوهر متمرکز کردند.
حبس
مأموران پلیس در تحقیق از بستگان گوهر متوجه شدند خانه قبلی وی در یکی از محلههای جنوبی تهران بوده و از همان زمان زن و مرد میانسالی به نامهای منصور و فروزان که همسایه او بودند به خانهاش رفت و آمد داشتند. مدتی قبل فروزان فوت میکند، اما شوهرش منصور همچنان به خانه گوهر آمد و شد داشته است.
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران منصور را به عنوان مظنون بازداشت کردند، اما وی ادعای بیگناهی کرد و گفت از سرنوشت زن گمشده خبری ندارد. منصور گفت: «من و همسرم همسایه قبلی گوهر بودیم و از آن زمان با هم دوست شدیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم. پس از اینکه محل زندگیاش را تغییر داد، ما به خانهاش میآمدیم و حتی وقتی همسرم هم فوت کرد من برای کمک به خانه گوهر میآمدم، اما الان مدتی است از او بیخبرم.»
در حالی که متهم تلاش میکرد با تناقضگویی مأموران را فریب دهد بررسیهای فنی نشان داد وی آخرین بار نزدیکی خانه گوهر دیده شده است. بنابراین مأموران برای پیدا کردن سرنخی از زن گمشده به خانه منصور رفتند و در آنجا در کمال ناباوری با گوهر روبهرو شدند که در یکی از اتاقها حبس شده بود.
ناکامی در بانک
وقتی مأموران زن سالخورده را که نزدیک به دو ماه در خانه مرد شیاد اسیر شده بود، نجات دادند متوجه شدند گوهر مدام کلمه «بانک» را به زبان میآورد. زن بیمار هیچ چیزی یادش نمیآمد و فقط همان کلمه بانک را تکرار میکرد. مأموران احتمال دادند مرد شیاد پس از ربودن زن سالخورده، حساب بانکیاش را خالی کرده است.
با به دست آمدن این سرنخ، مأموران به بانک رفتند و در بررسی دوربینهای مداربسته متوجه شدند متهم همراه گوهر به بانک رفته و درخواست جابهجایی پولهای حساب زن سالخورده را داده، اما کارکنان بانک به او مشکوک میشوند و درخواست او را انجام نمیدهند.
متهم وقتی مأموران زن گمشده را در خانه او پیدا کردند در ادعایی گفت: «روز حادثه من در خیابان گوهر را دیدم که سرگردان بود. او میگفت که مستخدم خانهاش قصد سرقت اموالش را داشته، به همین دلیل او را به بانک بردم تا حسابش را تغییر دهم، اما کارکنان بانک گفتند به خاطر اینکه گوهر زنی سالخورده است باید دستور قضایی داشته باشم. پس از این میخواستم او را به خانهاش ببرم، اما قبول نکرد و من گوهر را به خانهام آوردم تا حالش بهتر شود و بعد او را به خانهاش ببرم.»
سندسازی
در حالی که مشخص بود متهم دروغ میگوید، مأموران در بررسی از سازمان اسناد و املاک دریافتند خانه گوهر مدتی قبل به نام منصور زده شده است. بررسیها حکایت از آن داشت وی با سندسازی خانه چند میلیاردی زن سالخورده را به نام خودش زده است.
اما متهم در اینباره هم ادعای عجیب دیگری را مطرح کرد و گفت خانه را از گوهر خریده است. در چنین شرایطی مأموران برای روشن شدن زوایای پنهان این حادثه دست به تحقیقات تخصصی زدند و اینبار دوربینهای اطراف خانه گوهر را بررسی کردند. دوربینها نشان داد روز حادثه زنی همراه یک مرد کلیدساز در خانه گوهر را باز میکند. او خودش را به مرد کلیدساز دختر صاحبخانه معرفی میکند و کلیدساز را فریب میدهد. پس از اینکه در خانه باز میشود، منصور وارد خانه میشود و زن سالخورده را میرباید و در خانهاش حبس میکند. وی پس از سرقت اسناد و مدارک با همدستی زن میانسال خانه گوهر را به نام خود میزند، اما موفق به فروش آن نمیشود.
ایرنا