به گزارش صد آنلاین، پیش از اینکه به بررسی مخاطرات روز محور باکو – آنکارا از جمله مناقشهی جدی کوریدور زنگزور بپردازیم، باید به وضعیت سیاسی امنیتی این دو کشور پرداخت. به طور کلی ترکیه دارای دو گروه مافیای بزرگ است. مافیای جنوب که مافیای کرد و نزدیک به P.K.K هستند و با دولت و دیگر گروه مافیایی این کشور نیز درگیری دارند و مافیای شمال که به مافیای ترابوزان هم شهرت دارد و از قضا اغلب ترک و تاحد زیادی نیز فاشیست هستند و به حزب عدالت و توسعه که دولت ترکیه را در دست دارد نیز نزدیک هستند. این مافیا به گروه ترکهای افراطی موسوم به «گرگهای خاکستری» که گروه نئوفاشیست ترک هستند و معتقد به پان تورانیسم نیز نزدیکی زیادی دارد و به نوعی این مافیا با قاچاق سلاح، مواد مخدر و انسان، تامین مالی گرگهای خاکستری را نیز انجام میدهد.
بر اساس ایده پان تورانیسم، ترکیه معتقد است باید امپراطوری ترک از ترکیه تا شرق دریای خزر و مناطقی که ترکستان شرقی مینامند برقرار شود و دقیقا همین ایده سبب اهمیت شدید محور زنگزور برای آنکارا و متحد باکونشین آن یعنی الهام علیف شده است. محور زنگزور که روی مرز ایران و ارمنستان قرار دارد، در صورت بازگشایی خاک ترکیه را از مسیر نخجوان به دریای خزر و طبیعتا به شرق دریای خزر یعنی ترکمنستان و ازبکستان و ... متصل میکند.
از سوی دیگر محور زنگزور که مسیر ترانزیت زمینی از چین به ترکیه و اروپا را میتواند جایگزین مسیر طبیعی طرح جاده ابریشم برای ارتباط شرق و غرب کند به ضرر منافع تجاری اقتصادی ایران خواهد بود که در این مسیر منافع زیادی خواهد داشت و از این گذشته، ایجاد کوریدور زنگزور ضمن تغییر ژئوپولیتیک در شمال ایران و قطع مرز ایران و ارمنستان و عدم دسترسی ایران به اروپا از مسیر ارمنستان، ضمن اینکه تنها راه زمینی ایران به اروپا را محدود به ترکیه خواهد کرد، با رفع نیاز باکو و ترکیه برای ارتباط زمینی به ایران، توازن منافع در منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد که میتواند آثار و تبعات منفی امنیتی سیاسی داشته باشد. از یک سوی این کوریدور رونق اقتصادی نخجوان، ترکیه و باکو را به شدت توسعه میدهد و از سوی دیگر تاثیر منفی اقتصادی برا مناطق آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل خواهد گذاشت که این تغییر شرایط توازن اقتصادی یک خطر جدی امنیت ملی از جهت تبلیغات پانترکیسم خواهد بود.
در حال حاضر ترکیه به سمت و سوی یک سیستم اقتدارگراتر و نظامیگری بیشتر در حرکت است. سازمان اطلاعات ترکیه (میت) که از ابتدای شکلگیری تا سال 2016 توسعه چشمگیری جز مقابله با پ.ک.ک نداشت، در سالهای ریاست هاکان فیدان بر آن بدل به سازمان امنیتی بزرگی در ترکیه شده که عملا حرف اول را در این کشور میزند. امروز این رئیس مقتدر دستگاه امنیتی ترکیه که او را با پوتین در کا گ ب مقایسه میکنند، وزیر أمور خارجه ترکیه است که خود گویای امنیتی شدن بیش از پیش سیاست خارجی ترکیه است و احتمالا در سالهای نه چندان دور شاهد جانشینی هاکان فیدان بر کرسی رجب طیب اردوغان به عنوان رئیس جمهوری ترکیه نیز خواهیم بود.
در منطقه قفقاز، در یک سال اخیر هر دو کشور ارمنستان و باکو درحال گسترش همکاریهای نظامی امنیتی با متحدین خود بوده و تجمیع سلاح و فعالیتهای نظامی در قفقاز به حدی بالاست که کاملا گویای آن است در زمانی نه چندان دور جنگی بزرگ در این منطقه بین ارمنستان و باکو رخ خواهد داد که این جنگ علاوه بر منافع همسایگان، بازیگرانی فرامنطقهای نیز دارد.
چنانکه روسیه در سمت باکو و فرانسه در سمت ارمنستان ایستاده و در سوی دیگر پاکستان باکو را برادر جدانشدنی میخواند و هند، دشمن پاکستان، درحال کمک به ارمنستان است. درحال حاضر موضوع قفقاز محل مناقشهی کشورهای گوناگونیست که با همکاری با دولتهای همفکر در موضوع قفقاز باید حداکثر تلاش برای جلوگیری از تغییر ژئوپلیتیک و حفظ مرز ایران و ارمنستان انجام شود.
اخیرا نیز حمایت روسیه از اجرای طرح دالان زنگزور به نگرانیها دامن زده و موضوع را جنجالیتر کرده است. اهمیت موضوع برای روسیه در آن است که کوریدور اتصال زمینی جهان شرق و غرب تحت کنترل هر کشوری باشد، به منزلهی کانال سوئز در عرصهی حمل و نقل زمینی خواهد بود و همانطور که سوئز در تجارت جهانی اهمیت دارد، این کوریدور نیز همانقدر مهم است و روسیه در صورت تاسیس این کوریدور قطعا به عنوان حافظ امنیت یا ضامن بی طرفی و ... کنترل آن را به دست خواهد گرفت و این اهرم فشار مهمی در دست روسیه خواهد بود که آن را از انزوای پساجنگ اوکراین درخواهد آورد و حتی تجارت آینده آن را نیز تضمین خواهد کرد.
در سوی دیگر به نظر نمیرسد در بلندمدت ترکیه مقصد مناسبی برای سرمایهگذاری ایرانیان باشد، چرا که به احتمال زیاد این کشور در سالهای آینده از ایران دور و دورتر خواهد شد و عملا تضاد منافع دو کشور به لحاظ استراتژیک به حدی خواهد بود که سرمایهگذاری در ترکیه از سوی ایرانیان اقدامی امن برای حفظ سرمایه نخواهد بود. در پایان باید گفت اهمیت حفظ مسیر تجارت شرق و غرب در ایران و جلوگیری از این تعرض مرزی همانقدر اهمیت دارد که حفظ مرز تعیین شده در اروندرود در قرارداد ۱۹۷۵ با عراق اهمیت داشت و حتی چه بسا بیشتر و حتی اگر نیاز به استفاده از نیروهای نظامی برای حفظ این منفعت ژئوپلیتیک باشد، ضروریست از هر اقدامی برای حفظ این منفعت راهبردی بهره جست.
ایرنا