به گزارش صد آنلاین، مداخلات روسیه ممکن است منجر به شعلهور شدن یک درگیری جدید در قفقاز شود که میتواند همانند ماههای ابتدای جنگ غزه که تمرکز از جنگ اوکراین برداشته شد، مجدداً مدتی به کمک روسیه بیاید.
از وقتی پوتین در ۱۹ آگوست به باکو سفر کرد، تحولات قفقاز وارد یک مرحله حساس و حیاتی شده که نحوه مواجهه با آن نیازمند شناخت دقیق و هوشمندی بالا نسبت به این موضوع است. به نظر میرسد روسیه در تنگنای جنگ اوکراین که در عرصه دیپلماتیک و اقتصادی این کشور را منزوی کرده و در عرصه میدانی بخشهایی از خاک این کشور به اشغال اوکراین درآمده است، تلاش دارد با تحرکات کوتاهمدت و نمایشی یک مجرای تنفسی حداقلی برای خود ایجاد کند. واقعیت این است که ایجاد کریدور جعلی زنگزور میتواند روسیه را از طریق راهآهن به ترکیه وصل کند و بدینوسیله با افزایش حجم تبادلات تجاری ضمن استفاده روسیه از آن برای دور زدن تحریمها، روابط دو کشور را هم گستردهتر کند؛ جدا از این موضوع، مداخلات روسیه ممکن است منجر به شعلهور شدن یک درگیری جدید در قفقاز شود که میتواند همانند ماههای ابتدای جنگ غزه که تمرکز از جنگ اوکراین برداشته شد، مجدداً مدتی به کمک روسیه بیاید. با این حال، هدف روسیه از احداث این دالان هرچه باشد، نتایج خطرناکی برای ایران به دنبال خواهد داشت. باید اذعان کرد این تصمیم جدید روسیه یادآور تجربه تلخ و سیاه تاریخی ناشی از اقدامات روسیه علیه تمامیت ارضی ایران است که بر روابط دو کشور و ذهن جمعی ایرانیان سایه افکنده است. واقعیت این است که سیاست روسیه در قبال ایران بیشتر بر این اساس مبتنی بوده است که بتواند از کارت ایران در جهت دستیابی به منافع خود و غلبه بر بحرانهای مبتلابه مسکو استفاده کند؛ زیرا ایران به سبب دشمنی با غرب و نیز تنهایی استراتژیکی که در منطقه دارد، از نظر روسیه کارت بسیار مهمی است که مسکو به خود اجازه میدهد بدون توجه به نظرات و منافع حیاتی تهران با آن بازی کند. این بار هم به نظر میرسد روسیه قصد دارد با مداخله در قفقاز و حمایت از دالان جعلی زنگزور که منجر به تغییر مرزهای بینالمللی کشور میشود، مزیت ژئوپلیتیک ایران را بهخاطر منافع تاکتیکی خود برای همیشه زایل کند و کشور ما را درگیر یک بحران بزرگ کند. حتی اگر نخواهیم به تاریخ مراجعه کنیم، در همین چند سال اخیر از رفتارهای روسیه علیه ایران میتوان نمونههای مهمی آورد که مسکو بیپروا در پی هزینهتراشی برای ایران بوده است.
برای مثال میتوان به کارشکنی در رفع تحریمهای ایران اشاره کرد که این کشور در آستانه احیای برجام بهخاطر آغاز جنگ اوکراین مانع از رسیدن به توافق شد. موید این موضوع این است که در اکتبر ۲۰۲۲ کنستانتین سیمینوف، مدیرکل صندوق ملی امنیت انرژی روسیه، اعلام کرد: «ایران تحت تحریم خواهد ماند و این تحریمها بدتر هم خواهد شد. صادقانه بگویم که این خبر خوبی برای ما (روسیه) است.» جدا از بحث تحریم، روسیه بهطور واضح بعد از جنگ اوکراین تلاش کرده است به هر نحوی با درگیر کردن ایران در این جنگ، هزینههای خود را سرشکن کند و تا حدودی باعث انحراف توجهات از روی مسکو شود. در راستای چنین سیاستی بود که این کشور بهطور گسترده و علنی پهپادهای ایرانی را در جنگ با اوکراین به کار گرفت و علیرغم تکذیب ایران، دریافت پهپاد از ایران را رسماً تأیید کرد، مسئلهای که ایران را در یک تنگنای سخت دیپلماتیک قرار داد و کشور با تلاش فراوان توانست تا حدودی از دامی که روسیه برای آن پهن کرده بود، خود را دور نگه دارد. رفتار ضد ایرانی روسیه به همین موارد ختم نمیشود، مسکو در طول یکسال گذشته بجز موضوع کریدور زنگزور دوبار دیگر علیه تمامیت ارضی ایران مواضع اهانت آمیز داشته است. در تیرماه 1402روسیه در اهانتی آشکار از ادعای امارات در مورد جزایر سهگانه حمایت کرد و عیلرغم اعتراض ایران این کشور بار دیگر در 30 آذر 1402 در ششمین نشست همکاری اعراب با روسیه مجدداً اهانت خود را تکرار کرد. این موضعگیری روسیه در حالی رخ داد که هنوز دو هفته از سفر مرحوم رئیسی به مسکو نگذشته بود و طرفین در این سفر روابط را در بهترین سطح ارزیابی کرده بودند. نکته قابل توجه این است که ایران امیدوار به ارتقای روابط با روسیه به عنوان یک شریک راهبردی است و حتی آقای باقری، معاون سیاسی وقت وزارت خارجه، در اواخر اردیبهشت ماه 1403 روابط ایران و روسیه را راهبردی خوانده بود. در اوایل مردادماه هم آندری رودنکو، معاون وزیر خارجه روسیه، اعلام کرده بود که روسیه و ایران پیشنویس توافق جامع مشارکت راهبردی را به اتمام رساندهاند و این سند قرار است در آینده نزدیک امضا شود. با اینکه چنین موضوعاتی یک روابط نزدیک و راهبردی را در یک چشمانداز مثبت ترسیم میکرد که دو کشور را در آستانه فصل جدید و تاریخی از روابط نشان میداد، بهیکباره روسیه بدون اینکه نگران اثرگذاری اقدام خود بر روابط تهران با مسکو باشد، یکی از مهمترین خط قرمزهای تاریخی و ژئوپلیتیکی ایران که رهبری نظام بارها و بهخصوص در دیدارهای جداگانه با پوتین و اردوغان در ۲۸ تیرماه ۱۴۰۱ بر آن تأکید کرده بود را زیر پا گذاشت و خواستار احداث کریدور جعلی زنگزور شد. موضوعی که در صورت تحقق آن به معنای تغییر مرزهای بینالمللی و از بین رفتن مزیت ژئوپلیتیک ایران خواهد بود.
این روزها بعد از حمایت روسیه از کریدور زنگزور روسها همانطور که لاوروف در 12 شهریور هم اشاره کرد از توافق جامع با ایران صحبت به میان میآورند به این معنی که به نوعی میخواهند ایران در ازای موافقت روسیه با این توافق چشم خود را بر اقدامات و مواضع ضد ایرانی مسکو ببندد، موضوعی که قطعا مورد پذیرش ایران نخواهد بود و همانطور که رهبری تاکید دارند تغییر مرزهای بینالمللی خط قرمز ایران است. همانطور که احمد نادری نماینده مجلس هم در پاسخی تند به روسیه نوشت که باید به آنها فهماند که همکاری راهبردی به معنای چشم پوشی از منافع ایران و باج دادن به شغال نیست. مواضع نامناسب و مداخلهجویانه لاوروف در جریان سفر پوتین به باکو در مورد این کریدور با سخنان غیر دیپلماتیک و به دور از نزاکت ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، که غیرمستقیم مدعی شد ایران مجبور است با کریدور زنگزور موافقت کند، موضوع را وارد مرحله تازهای کرده است، مخصوصاً اینکه با فاصله چند روز از بازگشت پوتین از باکو، او بار دیگر با علیف تماس گرفت و باز هم بر موضوع زنگزور تأکید کرد. در واقع روسیه که به علت درگیری در اوکراین بازی را در قفقاز تا حد زیادی واگذار کرده بود، با یک زد و بند با ترکیه و باکو در مسیری حرکت میکند که چه بسا برای کسب یک دستاورد تاکتیکی ممکن است یک اشتباه استراتژیک مرتکب شود. در واقع، اگرچه احداث کریدور با حفظ حاکمیت ارمنستان تأمینکننده منافع روسیه و ایران و بقیه کشورها خواهد بود؛ اما به نظر میرسد پوتین متناسب با مذاکرات پشت پرده در حال حمایت از ایده باکو در مورد این دالان است که طی آن حاکمیت ملی ارمنستان نقض و مرزهای بینالمللی ایران از بین خواهد رفت. از نشانههای زد و بند روسیه با ترکیه و باکو درخواست رسمی آنها برای عضویت در بریکس بعد از سفر پوتین به قفقاز است. بدون شک این دالان اثر منفی دائمی بر ژئوپلیتیک ایران خواهد داشت، در صورتی که با مداخله روسیه ایجاد شود، میتواند بعد از قراردادهای استعماری دوران تزاری مانند گلستان، ترکمنچای و آخال بزرگترین ضربه روسیه به تمامیت ارضی ایران و مزیت ژئوپلیتیک کشور قلمداد شود؛ و هیچ شکی نیست که با وجود دشمنی همهجانبه آمریکا با ایران، عواقب مخرب و شوم آن قابل مقایسه با هیچیک از اقدامات ضدایرانی آمریکا نخواهد بود. در کنار عوارض ژئوپلیتیکی که این مسئله برای ایران دارد، در گام بعدی میتواند زمینهساز آغاز مداخلات قومی و هویتی ساختگی توسط جمهوری باکو و ترکیه در امور داخلی ایران هم باشد.
شاید از همین جهت است که بعد از جدی شدن تلاش روسیه برای احداث کریدور زنگزور، تحرکات ایران برای مقابله با آن شروع شده است. تهران در اولین گام الکسی ددف، سفیر روسیه را به وزارت خارجه احضار کرد و بر مخالفت ایران با تغییر مرزهای شناختهشده بینالمللی تأکید کرد. همچنین رسانه نورنیوز هم در یک توییت مواضع اعلامی ایران در مورد مخالفت با کریدور زنگزور را غیرقابل تغییر خواند. محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در 15 شهریور رفتار روسیه در مورد کریدور زنگزور و جزایرسهگانه ایرانی را غیرقابلقبول خواند. عباس عراقچی وزیر امورخاجه کشورمان هم در توییتی اعلام کرد تهدید علیه تمامیتارضی همسایگان و ترسیم دوباره مرزها خط قرمز ایران است. در ۱۲ شهریور خبرگزاری تسنیم هم در مقالهای به نقل از منابع آگاه اعلام کرد که بعد از مواضع سخنگوی وزارت خارجه روسیه، سفیر ایران در مسکو مراتب اعتراض ایران را به مقامات این کشور اعلام کرده است. اما نکته مهم این بود که تسنیم در مقاله ۷ بندی خود بار دیگر تأکید کرده بود که ایران به هیچعنوان تغییری را در مرز خود و حاشیههای امنیتی آن در هیچ نقطهای از کشور جمهوری اسلامی ایران نمیپذیرد. مهمترین نکته این مقاله را باید در بند دوم آن جستجو کرد، جایی که در آن غیرمستقیم خطاب به روسیه آمده است که ایران همانطور که مقابل زورگویی آمریکا و غرب مقاومت کرده است، در مقابل دیگر زورگویان ]روسیه[ هم خواهد ایستاد. در پایان باید به این موضوع اشاره کرد که اگر رفتارهای روسیه در قبال ایران را مرور کنیم، به این نتیجه میرسیم که روسیه به دنبال این است که ایران را همچنان در تعلیق نگه دارد. بدین معنی که مسکو تمایل ندارد پرونده هستهای ایران حل و فصل شود و در عین حال حتی بیشتر از آمریکا هم مخالف دستیابی ایران به بمب اتمی است. به نظر میرسد برای روسیه مطلوب است که ایران بدون اینکه درگیر یک جنگ نظامی با غرب شود، همچنان تحت تحریم باشد و با درگیر شدن در بحرانهای متعدد نتواند مسیر توسعه را در پیش بگیرد. موضع روسیه در مورد حمایت از ادعای واهی امارات در مورد جزایر سهگانه هم تلاشی برای حفظ تنش در روابط ایران با همسایگان است. هماکنون، با روی کار آمدن دولت جدید امیدها به تغییر ریل در ایران برای اولویت یافتن توسعه ایجاد شده و همچنین امیدها به آتشبس در غزه افزایش پیدا کرده و انتظار میرود ایران در آینده نزدیک تلاش خود را برای احیای مذاکرات رفع تحریم آغاز کند. در چنین شرایطی روسیه با حمایت از احداث کریدور جعلی زنگزور سعی میکند التهاب در روابط خارجی ایران را همچنان در سطح بالا نگه دارد. این کشور این بار سعی دارد ایران را به شکل عمیقی در قفقاز گرفتار کند تا کشورمان همچنان در تعلیق بماند و نتواند برنامههای اصلی خود را برای توسعه در پیش بگیرد. اگرچه نباید همه اقدامات مسکو را طرحی برای به دام انداختن ایران تفسیر کرد؛ اما این واقعیت هم غیرقابل کتمان است که روسیه همواره تلاش زیادی دارد با سو استفاده از عدم توازن در سیاست خارجی کشور بخش قابل توجهی از هزینه خروج خود از بحران را بر ایران تحمیل کند. بنابراین به نظر میرسد ایران باید به صورت کاملاً جدی و محکم در مقابل زیادهخواهی روسیه که بیپروا در پی وارد ساختن یک ضربه سهمگین تاریخی دیگر بر ایران است، مقاومت کند. این موضوعی است که در مقاله تسنیم هم بر آن اشاره شده و افکار عمومی داخلی هم به شدت از آن حمایت خواهد کرد و تمام قد در کنار حکومت خواهد ایستاد.
همچنین در سطح دیپلماتیک، ایران باید رویکرد جدیدی اتخاذ کرده و به صورت جدی به سمت توازن بخشی در سیاست خارجی حرکت کند. همچنین باید مذاکرات با غرب را برای رفع تحریمها و حل سایر مسائل آغاز کند تا به مرور خود را به عنوان یک کارت بازی از دست روسیه خارج کند و یا به عبارتی ضمن حفظ روابط با روسیه وارد دامی که این کشور برای در تعلیق نگه داشتن ایران طراحی کرده است، نشود. هماکنون دولت پزشکیان و بهخصوص دستگاه دیپلماسی کشور نقشی خطیر و یک وظیفه بسیار مهم ملی پیش رو دارند که با توجه به مداخله و جدیت روسیه برای احداث کریدور جعلی زنگزور تبدیل به مهمترین و فوریترین موضوع در سیاست خارجی کشور شده است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه فعلی، در سال ۲۰۲۰ به عنوان معاون وزارت خارجه در بحران قفقاز نقشآفرینی کرده است و امید میرود بتواند با تسلطی که بر ابعاد این موضوع حساس دارد، آن را مطابق با منافع کشور مدیریت کند. این موضوع دارای ابعاد چندوجهی است که دستگاه دیپلماسی باید در یک ابتکار مهم و هدفمند ضمن جلوگیری از ورود کشور به یک درگیری و تخاصم منطقهای و حفظ روابط با کشورهای همسایه، منافع حیاتی کشور را در حفظ مرزهای بینالمللی تأمین کند. اتکا ایران بر مواضع حقوقی که مبتنی بر احترام به حاکمیت ملی کشورها و حفظ حاکمیت ارمنستان بر خاک خود و هرگونه کریدور احتمالی که از این کشور میگذرد، میتواند برگ برنده ایران برای پیشبرد منافع کشور در قفقاز باشد؛ ولی در عین حال مواضع قاطع و غیرقابل تغییر کشور در حفظ مرزهای بینالمللی و مزیت ژئوپلیتیک کشور باید همچنان سرلوحه وزارت خارجه و سایر دستگاههای مرتبط به عنوان یک وظیف ملی و تاریخی باشد.
مهر