به گزارش صد آنلاین، نه ماه پس از فرار شاه به تبعید، که راه را برای ظهور دولت انقلابیون هموار کرد، بروس لینگن، کاردار ایالات متحده، و همکاران سفارتش همچنان در تلاش بودند تا با رهبران واقعی که قدرت واقعی را در دولت موقت در اختیار داشتند، ارتباط برقرار کند.
بنابرآنچه پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روایت میکند، در میان آن چهرهها ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجهی آینده، که از نظر لینگن شکلدهنده و مدیر حلقهی سیاسی اطراف آیت الله خمینی محسوب میشد، موضوع اصلی این تلگراف است. سفارت برای ماهها تلاش میکرد تا صحنهی آشفتهی سیاسی تهران را درک کند و کانالی برای رسیدن به مقامات عالی رتبه انقلابیون بیابد. اما پس از تلاشهای بسیار، فقط توانستند به مقامات معتدل و غرب گراتر در میان انقلابیون دست پیدا کنند، نه گروهی که ایت الله خمینی را احاطه کرده بودند.
زیرا میانهروها تکنوکراتهایی بودند که آمریکاییها میتوانستند با آنها همذات پنداری کنند و معتقد بودند روحانیون در مدیریت امور کشور ناتوان هستند و در نهایت این تکنوکراتها هستند که کشور را اداره میکنند. مانع دیگر ابجاد رابطه، بیاعتمادی عمیقی بود که حلقهی اطراف آیت الله خمینی به ایالات متحده داشتند، چرا که متهم به حمایت تمام قد از شاه تا آخرین لحظه بودند.
هدف اصلی لینگن از ارسال این تلگراف که در تاریخ ۱۲ اکتبر ۱۹۷۹/ ۲۰ مهر ۱۳۵۸ ارسال شده، این بود که ارزیابی سفارت را از ابراهیم یزدی و بقیهی افراد حلقهی نزدیک آیت الله خمینی ارائه کند و صحت برخی از نگرانیهای آنها را به واشنگتن منتقل کند. یزدی برای آمریکاییها شخصیتی «چانهزن و لابیگر» بود. لینگن قصد داشت به مقامات در واشنگتن بفهماند که تمام اقدامات و موضعگیریهای یزدی را در قالب یک اقدام خودنمایانه و ظاهرسازانه تلقی نکنند. او گاهی میتواند اجراکنندهی واقعی تهدیداتی باشد که به زبان میآورد. ویژگی اول برای یزدی بین انقلابیون کارآیی داشت و دومی به مهمترین آرمان دعوت آیت الله خمینی یعنی مبارزه با سلطهی فرهنگی بیگانه و غرب مدد میرساند:
فعالیتها و اقدامات یزدی در نیویورک بسیار لابیگرانه بود و به ما یادآوری میکند که باید هرچه سریعتر در ملأعام اعلام کنیم که انقلاب اسلامی در ایران را پذیرفتهایم. برخی از سخنانی که یزدی به زبان آورد، لفاظیهای انقلابیگرانه بود ولی باید اطمینان داشت که اکثر حرفهایی که زد اصیل و واقعی بود و باید بر نگرانیها و دغدغههای ما نسبت به حلقهی اصلی هواداران انقلاب اثر بگذارد.
لینگن تحلیل خود را با چندین توصیه خاص برای سیاست مداران ایالات متحده دنبال میکند. او میگوید: «کلید همه چیز، به متقاعد کردن یزدی برمیگردد که ایالات متحده حاضر است صادقانه انقلاب اسلامی در ایران را بپذیرد. این نقطهی اصلی بیاعتمادی بین ایرانیها و آمریکاییها در سالهای آینده باقی خواهد ماند و دولتهای بعدی ایالات متحده نیز به دست خودشان به تقویت این رویکرد منفی و تاریک ایرانیان نسبت به اهداف ایالات متحده کمک خواهند کرد.
برای مثال، تنها سه هفته پس از ارسال این تلگراف، لینگن و همکارانش در سفارت گروگان گرفته شدند، که باعث شد رئیسجمهور کارتر در ماه بعد حکمی را امضا کند که در آن مجوز میدهد عوامل دولتش گامهای پنهانی «برای تشویق استقرار یک رژیم مسئول و دموکراتیک در ایران» را فعال کنند.
ایرنا